وگزارش یک عروسی 6

 

 

سلام

 همشهریان عزیز .

 

 

در دو ماه گذشته چند نفر

چند نفر از جوانان روستا سنت حضرت پیغمبر ( ص ) را اجرا نموده و به تکمیل دین خود اقدام نموده اند که باید به این جوانان تحسین گفت .

آقای یحیی محمدیان و  آقای احمد صولتی و آقای سجاد شاهی و آقای بابک نوروزی  جوانانی بودند که در این دو ماه زندگی مشترک را آغاز نمودند ، از همینجا ما به این عزیزان تبریک گفته و آرزوی خوشبختی برای آنان داریم .

 

 

 

و اما اینجانب بنا بر دلایلی که دیگر برای همگان محرض گردیده ، فقط توفیق شرکت در یکی از این عروسیها را پیدا کردم ، آنهم عروسی آقای سجاد شاهی .

 

 

 مراسم در ساعت مقرر و در یکی از تالار های منظم جنوب شهر تهران برگزار گردید ( انگار مدیریت تالار می دانست با یک داماد منظم طرف است ) . آقای داماد در وقت تعین شده با یک نظم از پیش پیش بینی شده همراه با اسکورت های مخصوص !وارد سالن شدند  ، ابتدا ایشان فکر کردند وارد یک محیط نظامی شدند ، همانند یک سرباز در مقابل کربلایی عباس عمو ( پدرش ) ایستاده و قصد احترام نظامی را داشتند که دوستانش به او یادآوری نمودند که حواست کجاست ؟ ! اینجا میدان صبگاه نبوده وایشان نیز فرمانده ارشد شما نمی باشد ، ایشان پدر و باید بر دستش بوسه زنی ، تازه آقای داماد بخود آمده و به پاس سالها زحمت و رنج پدر  در به ثمر رساندن چنین فرزندی، بر دستان پدر بوسه زده و پس از خوش و بش با مهمانان خود در صندلی مخصوص جلوس نمودند  .

 

 

                    آقای داماد در محاصره   ولی خندان

 

     آقای داماد در حال گفتگوی در گوشی با کربلایی عباس عمی 

احتمالاً او در گوش پدرش می گوید ، پدر جان من بزرگ شده ام ، گوش مرا  دیگر نکش ، من مرد شده ام ، مرا بعنوان یک مرد باوز داشته باش .

 

                             و این هم آن میز مخصوص

 ازکربلایی عباس عمی پرسیدم آیا مطمئنی  این آقایانی که دور این میز نشسته اند ، دو تابعیتی نیستند ؟ 

ایشان پاسخ دادند  بر فرض هم که دو تابعیتی باشند ،  اما اینها بر سر سفره پدر و مادر خود  نان خورده اند . نه سفره ای که امثال آقای خاوری از آن نان خورده اند .

 

          به  به  ، آقایون تازه یاد دوران کودکی خود افتاده اند .

 

 

از سمت راست ، آقایان  حاتم افروز ، (یکی از مردان شریف روستای پست کندی و دایی آقا داماد )  کربلایی عباس عمی  ،  این بنده سرا پا تقصیر و حاج فریدون محمدی ، این مرد همیشه در صحنه ً روستای الکران در حل مشکلات .

کسانیکه به این عروسی دعوت داشتند  اما نتوانستند شرکت کنند ، زیاد ناراحت نباشند !  زیرا آنگونه که من شمردم کربلایی عباس عمی  یک جین از این آقا زاده ها دارند  بنابر این فرصت جبران هست .

 

بیاد جوونیهای فخرالدین محمدی و حاج آقا بی لر .