الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

با سلام

این وب سایت با همکاری رضا غریبی الکران فرزند حاج قلیچ خان غریبی و
رحیم طالبی الکران فرزند حاج ابوطالب ایجاد شده است.
این پایگاه اطلاع رسانی جهت درج اطلاعات روستای الکران و معرفی شخصیت ها و اهالی روستا ایجاد شده است.
از بزرگواران تقاضا داریم جهت اداره بهتر این وب سایت ما را یاری فرمایند.


رحیم طالبی فرزند حاج ابوطالب باز نشسته
rahimtalebi44@yahoo.com




رضا غریبی فرزند حاج قلیچ خان غریبی
دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس
علم اطلاعات و دانش شناسی
نویسنده و شاعر
reza.gharibi272@gmail.com

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳۰ دی ۹۹، ۱۸:۲۰ - یاسر صدری
    عالی

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۳۰
مهر

 ضمن تسلیت ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین ( ع ) و یاران با وفایش و به یاد در گذشتگان از این روستا که در سالهای دور در مکان این مسجد به عزاداری پرداخته اند ،



 

 تصاویر  مربوط به عزاداری اهالی روستای الکران است در تهران و روستا  ( با تشکر از آقایان سجاد  و  هادی  شاهی  و سجاد محمدی ) بچه های  گل روستای الکران .




 

 بقیه تصاویر را در انتهاء و در ادامه مطلب می توانید مشاهده نمائید .


 به اطلاع شما عزیزان میرساند

 در تابستان 94 اینجانب به چندین روستای اطراف روستای خودمان سفر کردم و به مساجد این روستاها نیز سر زدم  ، اما مسجد روستای الکران الحق در بین این مساجد نمونه است ، هم از نظر تزئینات داخلی ، هم از تظر مصالح بکار رفته در داخل مسجد ، هم از نظر معماری داخل مسجد و مهم تر از اینها از نظر بهداشت و تمیزی در وضعیت عالی میباشد .

  چقدر خوب می شد همه بر میگشتیم روستا ومشکلات را با همدلی یکی یکی حل می کردیم ، گاز هم که در حال آمدن است انشاالله ودر زیر این آسمان صاف زندگی کرده و هر روز در این مسجد نماز جماعت برگزار میکردیم ، به در آمد کم قانع میشدیم در عوض با صفا و بدون استرس زندگی میکردیم .

روستاهایی را دیدم که مساجد شان علیرغم کمکهای دولتی ، سالهاست همچنان نیمه کاره به حال خود رها شده است . پس بیائیم از کسانیکه در ساختن مسجد  روستا نقش داشتند قدر دانی نمائیم . این مسجد با صرف هزینه یکصدو پنج میلیون تومان  به همت شما اهالی زحمتکش روستای مرزی و محروم الکران و به کمک خیرین دست به جیب این روستا و بدون دریافت هیچگونه کمک دولتی ،  در کمتر از شش ماه مسجد قدیمی تخریب و سپس مسجد جدید احداث و به بهره برداری رسید که به نقش آفرینان در این پروژه باید دست مریزاد گفت . من اگر بخواهم از افرادیکه در این کار خداپسندانه زحمت کشیدند نام ببرم ، باید از تک تک اهالی روستا  نام ببرم ، ولی فقط از چند جوان این گروه به  جای تک تک  شما ها نام می برم . آقای حسام دشتی فرزند گرامی آقا مرشد و نوه حاج بی لر ( بیگلر)
 

  از راست ، استا علی ( فرزند مرحوم حسینقلی) آقای حسام دشتی ( فرزند آقا مرشد ) و عمو عباسعلی یکی از افراد ثابت و وفادار نسبت به روستا که عطای شهر را به لقایش بخشیده .

این جوان تحصیلکرده که مسؤلیت تربیت فرزندان من و شما را در آموزش و پرورش بر عهده دارد ،وقتی متوجه می شود پدرش جهت کار در مسجد روستا به الکران میرود ، او نیز به همراه پدر در ساختن مسجد روستا مشارکت نموده وبعنوان کارگر در کنار سایر اهالی انجام وظیفه می نماید .  جا دارد  به آقا مرشد وهمسر محترم ایشان بخاطر تربیت چنین فرزندان شایسته ای تبریک گفت .
از جوانان ساکن در روستا نیز آقایان بابک و حسین نوروزی ( فرزندان آقای خداشکر ) ومحمد و حمزه فروزان ( فرزندان کربلایی افسر ) آقا مصطفی ( فرزند عمو عباسعلی ) و آقا یحیی محمدیان و علی برزین نیز سنگ تمام گذاشتند .
و اما پل ورودی روستا
  
در احداث این پل نیز باید از از خیرین دست به جیب روستا تقدیر و تشکر نمود ، همانگونه که مستحضرید جهت احداث این پل ، مبلغ هیجده  میلیون تومان هزیته گردید که بخشداری مبلغ دوازده  مبلبون تومان آن را تقبل نمودند و الباقی آن را یعنی شش مبلبون تومان  را تاکنون  فقط سه نفر از اهالی ، آقایان حاج عارف  ، حاج احد ، و حاج فریدون پرداخت نمودند . لذا سزاوار نیست هزیته پل بر دوش فقط این سه عزیز باشد ، شایسته است دیگران نیز پیشقدم شده و به هر میزان که مایل باشند کمک نمایند ، ناگفته نماند آقایان حاج فریدون و حاج عارف و این بنده حقیر مبالقی نیز برای سایر امور هزینه نموده ایم که صرفاً جهت اطلاع میباشد . یکی دیگر از اقدامات مفید حاج فریدون تهیه ی  تابلوی دعای زیارت اهل قبور میباشد که در محل ورود به قبرستان زحمت نصب آن را نیز آقای الله قلی شکری ( فرزند مرحوم زیاد خان ) کشیده اند . جهت شادی روح اموات خود بخصوص مرحوم شیرین دل ( پدر حاج فریدون ) فاتحه ای قرائت کنیم .

 به قبرستان این روستا که نظر می افکنی ،وسعت قبرستان نشان از قدمت این روستا دارد ، این قبرستان در واقع شناسنامه ما الکرانیهاست ، جوانان عزیز در این قبرستان مردان و زنان بزرگی آرمیده اند ، مردانی همچون علم ، خداشیرین ، فیروز ، محمد ، اسدخان ،  آتاش ، سعدالله ، حکیمعلی ،  صمیدخان ، عظیم خان ، غریب خان ، بالاخان (پدر مرحوم صفرخان) صفرخان  و در رأس  آنها صمّت  ، ملک ، آقامحمد ، اروج  و دیگر  بزرگان و پیشکسوتان  الکران ... و زنانی همچون حلیمه (مادر مرحوم فیروز )، مرجان ( مادر حاج مصمت ) ،سریه ( مادر حاج ایمان ، همسر مرحوم خداشیرین ) ، لاله ( مادر الله شکر ) و  زهرا  ( همسر مرحوح صفرخان) و تزه گل ( مادربزرگ حاج ابوطالب ) که پزشک سنتی روستا بود و آثار اقدامات پزشکی او را در بدن آقایان حاج فریدون و حاج ایاز شکری می توان مشاهده کرد .
 بیائیم مشکلات را با مشارکت و هم دلی  حل کنیم ، بیائیم با همدلی و وحدت روستای آبا و اجدادی خود را نگذاریم از بین برود .
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۴
مهر

الکرانیهای محترم ، به تصاویر زیر خوب نگاه کنید  ،  این اشیاء عتیقه نبوده و توسط نیروی انتظامی نیز   کشف نشده خیالتون راحت  باشه ،  این تصاویر مربوط به چه زمانی است ؟ هیچ می دانید این ابزارها  بارها از بغل گوش شما  رد  شده اند  ؟ با توجه به قدیمی  و محکم بودن این ابزارها که بعضی از آنها به قمه بیشتر شبیه است  ،  بروید  خدا را شکر کنید که گوش شما هنوز سر جا ش هست !   ، با دیدن این تصاویر ، شما  بیاد چه کسی می افتید ؟ آیا خاطره ای از ایشان دارید ؟   تصویر این شخص در زیر همین تصایر میباشد .

 

 




 


 



 


 آقای اسلام اسلامی قدیمی ترین آرایشگر روستا که بی شک خیلی از شماها خاطرات فراوانی از ایشان دارید ( با تشکر از جناب سروان  ابراهیم اسلامی برادر زاده آقا اسلام که زحمت کشیده و با وبسایت همکاری صمیمانه دارند )


همانگونه که ملاحظه می فرمائید  این تصویر مربوط است به آقای اسلام اسلامی و یا در گویش مجلی همان آقا ایستام خودمان که بار ها کلهء من وشما را کچل کرده و فقط چند تا مو در قسمت جلوی سرمان تحت عنوان تل نگه میداشت ، تازه اون هم با کلی منت که دارم سر شما را با مدل میزنم ( چون ما بچه ها اغلب از رفتن به سلمونی در می رفتیم ) .

یکی از هم  دوره ای های ایشان گفتند ،،  ایستام دمه ، دنــن  اللهون بلاسی ،، و  خاطره ای از ایشان نقل نمودند . ایشان گفتند من جوانی 18 ساله و تازه ازدواج کرده بودم ، جوانان در آن زمان توانایی و درخشش خود را با کا ر و تلاش نشان میدادند ، من نیز چند بسته علوفه زیر بغلم زده و راهی چشمه بودم تا آنها را خیس کرده و برای خوراک احشام آماده نمایم ، همینکه به سرازیری چشمه رسیدم ، پاهام پیچ خورد و خوردم زمین و علوفه ها نیز از دستم افتادند ، مشغول جمع آوری آنها بودم که آقا ایستام هم داشت از جلوی مسجد عبور میکرد که با دیدن این صحنه مسیرش را تغییر داده و به سمت من آمد ، من نیز خوشحال شدم و فکر کردم او به قصد کمک بطرف من می آید ، وقتی به من رسید چی گفته باشه خوبه ؟ !  ایشان به من گفت  کسی ندید من هم به کسی نمیگم نگران نباش ، این را گفت و رفت ، ذرست فردای آن روز مرحوم حاج رحیم دل که اتفا قاً در عروسی ساقدوش من بود ، مرا دید و گفت  هــــــــا میشنوم پاهات پیچ میخوره و میخوری زمین ! ( اشیدیم بودوریسن ) ،  تو دلم گفتم ای ایستام دیرم سنه .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۶
مهر

 

                     از قدیم گفته اند عقد پسر عمو با دختر عمو در آسمانها بسته شده .

روز یازدهم اردیبهشت  مصادف با میلاد حضرت علی ( ع)  جشن ازدواج دو الکرانی ، آقای سهند همرنگ فرزند حاج رستم و سر کار خانم همرنگ فرزند حاج عارف در یکی از تالار های تهران برگزار گردید .

 

   این جشن عروسی از چند جهت متفاوت از سایر جشنها بود . اولاً نه از صداهای نا هنجار و گوشخراش تحت عنوان آواز و موسیقی خبری بود ( هر صدایی هم بود صدای بهنجار بود ) و دوماً نه از حرکات و رفتار چندش آور تحت عنوان رقص خبری بود ، اگر این جشن تا صبح هم ادامه پیدا مینمود ، مطمعناً هیچکس خسته نمی شد ، این را از زمزمه مدعوین در هنگام ترک سالن متوجه شدم .و مطمیناً مدعوین به این جشن ، شبی خاطره انگیز و بیاد ماندنی را در دفتر خاطرات خود ثبت خواهند نمود .

 مدیران وبسایت

 به آقای داماد که با سلیقه و تفکر عامه پسند و وزین این جشن را مدیریت نمودند از صمیم قلب تبریک عرض نموده و برای این زوج جوان ا لکرانی خوشبختی و سعادت را آرزومندیم . و امیدواریم این سلیقه و تفکر آقا سهند و همسر محترم ایشان ، الگویی برای سایر جوانان باشد.  به لحاظ مشکلات فنی و تراکم کار پوزش مدیران وبسایت را در تاخیر انتشار بپذیرید .

                                     

  معرفی 1   از راست حاج رستم ( پدر داماد) اقا سهند (داماد) و حاج عارف عموی گرامی داماد                  معرفی 2   حاج رستم ، آقای داماد ، و حاج عارف با حفظ سمت قبلی  پدر عروس خانم نیز هستند .       معرفی های دیگری نیز وجود داشت که فعلاً به دلیل ذیق وقت صرف نظر می شود !                                                                          

 

                                                                         

   آفا محبوب ، با وبسایت ارتباطت ضعیف که هست ، خودت هم که نیم رخ نشون میدی ، اینجوری که نمیشه ، یه فکری بکن . 


                                

 
      داداش ما مخلصتیم .                                                            

                                                عکس 01

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی