الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

با سلام

این وب سایت با همکاری رضا غریبی الکران فرزند حاج قلیچ خان غریبی و
رحیم طالبی الکران فرزند حاج ابوطالب ایجاد شده است.
این پایگاه اطلاع رسانی جهت درج اطلاعات روستای الکران و معرفی شخصیت ها و اهالی روستا ایجاد شده است.
از بزرگواران تقاضا داریم جهت اداره بهتر این وب سایت ما را یاری فرمایند.


رحیم طالبی فرزند حاج ابوطالب باز نشسته
rahimtalebi44@yahoo.com




رضا غریبی فرزند حاج قلیچ خان غریبی
دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس
علم اطلاعات و دانش شناسی
نویسنده و شاعر
reza.gharibi272@gmail.com

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳۰ دی ۹۹، ۱۸:۲۰ - یاسر صدری
    عالی

گزارش یک عروسی 2

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۵۵ ق.ظ

 

 

                          

 

 

همشهریان محترم

  باز هم  آسمانها و باز هم جشن عروسی دختر عمو و پسر عمو ، لابد می پرسید آسمانها چه ربطی به عروسی دارد ؟

من هم مثل شما در تعجبم  ، پس لطفا بر روی ادامه مطلب کلیک نمائید .

 

آخه می گویند عقد دختر عمو با پسر عمو در آسمانها بسته شده .

 

 

  و از آنجا که تمام نعمتهای خداوند از آسمان نازل می شود ، پس لحظه پر شکوه یک پیوند آسمانی از راه رسیده است .

دو رهرو جوان که اتفاقاً هر دو از اهالی روستایمان هستند می خواهند بر اساس خواست و رضای خداوند ، دست در دست هم راه زندگی را به سوی هدف والای آن سیر نمایند ، پیامبر گرامی ما نیز ازدواج را سنت خویش و راه رسیدن به رضای الهی و صیانت  بخشیدن به نیمی از دین معرفی میکند .

 

 مکان برگزاری این جشن عروسی در یک باغ تالار بود   و آن گونه که حقیر مشاهده نمودم  ظاهراً مدعوین محترم  اینجا را با باغ و باغات الکران اشتباه گرفته بودند ! زیرا دائم در حال قدم زدن در فظای بیرونی سالن و مشغول تناول کباب بودند ، عده ای از کباب بی خبر هم ( مثل حقیر ) در سالن مشغول خوش و بش با همشهریان و یا تشویق آقای مجری بودیم .

آقای داماد هم فکر میکنم سالن عروسی را با کوه آرالافایاسی اشتباه گرفته بودند ! چون ما فقط هنگام ورود ایشان به سالن و دست بوسی  از پدر گرامی و عموی گرامی ایشان را رویت نمودیم ، بعدش همش اون بالا مالا ها بودند .

  سمت راست آقای حاج شمس الدین پدر محترم دا ماد ، و آقای حاج لطف الله پدر محترم عروس خانم .

 

     آقایون ببخشید ، شما مگه  قصد دارید گل یا پوچ بازی کنید که اینگونه نشسته اید ؟

 

  آقایان خدمتعلی و محبوب بلوری ، من فکر میکنم آقای بلوری در خواب هم  داره به یک نفر میگه  بنویس ثبت با سند برابر است ! آقای خدمتعلی هم که یادش بخیر  زمانیکه در روستا بودم در یک همچین ایامی مرتب  نوروز گلی به من می داد .

 

 به ، به  جوانان دوست داشتنی روستای الکران ، آقایان ابراهیم و شهرام نوروزی  خوش تیپ ، خوش اخلاق ، من وقتی آقا ابراهیم را دیدم  چون چندین سال بود ندیده بودم  ، اول فکر کردم آقا زادهء  آقای ترامپ هستند . اما وقتی رفتم نزدیکتر با خود گفتم حیف نیست این جوان با معرفت اهل روستای الکران را با ترامپ بی معرفت و نامرد که نیامده جنگ را شروع کرد ،  مقایسه کنم . ؟

 

  اوخ  اوخ  اوخ  ، این میز ، میزه  متفاوتی آقا  ، خدا کنه آنها که  دور این میز نشسته اند  دو  تابعیتی نباشند !!

 

   آقای محترمی که اونطرف را نگاه می کنی ،   چقدر میگیری ما را تحویل بگیری ؟

 

                  نفر وسط آقای شاپور همرنگ ، مرد شماره یک آتاشدیها

 چشمتون روز بد نبینه آقا !!    پارسال در یکی از نوشتار های خود در مورد آتاشدیها مرتکب اشتباهی شده بودم ، بالاخره انسان جایزالخطاست دیگه ،  همین آقا شاهپور ، نصفه شب با پلیس 110 و یا 111 نمیدانم چنده ، با همون  اومده بود دنبالم !!  همین آقا شاهپور .

 

    آقایون ببخشید آ  ، فک کنم شما اینجا را با قهوه خانه مش قنبر اشتباه گرفتید .

 

 ملاحظه می فرمائید که این آقا وحید همچنان داره سمت چپو نگاه میکنه ، اصلاً ایشون چپیه یا همان اصلاح طلب هستند و با اصولگراها مشکل دارند ،  هر چند پدر همسر ایشان ( حاج عارف همرنگ ) یک اصول گرا هستند . و  نفر وسط که حاجی سلطان هستند ، ببینید چه مظلومانه نشسته اند ! اینطوریا هم نیست ، وای به روزیکه یک میکروفون آن هم از نوع بیسمش  بیفته دست این آقا ، تا اشگ آدمو در نیاورد دست بردار نیست . و اما و اما علی آقای قاسمی  خیلی دلم پر است از دست ایشون ، شاهدان عینی می گویند در سال 1332 که اولین مدرسه روستای الکران با هزاران زحمت تآسیس شده بوده ، توسط مادر مرحومه  ایشان برای همیشه به تعطیلی کشیده شده .

 

 آقایون ببخشید  این چه کاریه که در سالن ایستاده عکس می گیرید ؟! مگر دارید در پارک قدم می زنید ؟  خــــــــــوب  می نشستید  سر میزتون  بالاخره عکاس می آمدند   اونجا دیگه !  یعنی اینقدر عجله دارید تصویر خود را به همشهریان نشان دهید ؟! همشهریان دوست ندارن تصویر شما را ببینند ، دوست دارند عمل شما را ببینند .

 

                               روستای الکران ، باغ حاج رستم همرنگ

همشهریان محترم ، در بهترین باغ تالار های پایتخت هم اقامت داشته باشیم  ، باز هم  دل هوای وطن را دارد . تصویر فوق را آقای سعید همرنگ فرزند مرحوم حاج زکی الله زحمت کشیده و برای سایت ارسال نموده اند .

                           


درود بر آقا شاهین محمدی که به همین راحتی حرف بزرگتر ها را گوش داده و گوش به حرف مشهدی سرخای نداده . مشهدی سرخای  شاید خودش آدم تنبل و اهل کار نیست  و فکر می کند جوانان روستای الکران هم مثل او هستند .

 

  با تشکر از بانوی محترم الکرانی که در تهیه این گزارش  وبسایت روستا را یاری نمودند .

 

 

  • ۹۶/۰۱/۲۵
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی

نظرات  (۸)

  • بانوی الکرانی
  • سلام 
    شرمنده نفرمایید  آقای طالبی بنده هیچ نقشی در این گزارش زیبا نداشتم . بسیار بسیار گزارش دلنشین و جالبی بود انشاالله همه ی جوانان الکران خوشبخت و موفق باشند و حضرتعالی همچنان پایدار
    سپاااس
    پاسخ:
    علیکم السلام

    همشهریان محترم
    اظهار نظر  این بانوی محترم را ملاحظه نمودید ، نوشته  تشکر آمیز اینجانب در پایان این مطلب را  نیز دیدید و خواندید  ، پیدا کنید پرتقال فروش را ؟!

     به نظر من با کمی دقت در مطلب قبلی یعنی آخرین مدرک ، آنجا که صحبت راجع به ایشان است  ،  می شود پرتغال فروش را پیدانمود .

    سلام بر مدیرا محترم
    جناب اقای طالبی عزیز  ، شما یا شاگرد آقای گل آقا بوده ای یا در روزنامهء توفیق  کار می کرده ای و یا با آقایان رفیع ، شکیبا ، فیضی همکاری داری  ، بنویس که خوب می نویسی دست مریزاد و پاینده باشی .
    پاسخ:
    علیکم السلام
    جناب آقای قاسمی  ، من شاگرد هیچکدام از اینها که شما فرمودید نبوده و نیستم  ، من شاگرد اهالی روستای الکران هستم
    شاگرد مرحوم میرزا علی ، شاگرد مرحوم رحیم دل ، شاگرد مرحوم جسینقلی ، شاگرد حاج آقا بی لر ، شاگرد آقا ایستام و....
    .
    سلام
    داستان و متنهایی که برای عکسها مینویسید خیلی هنرمندانه س
    بسیار عالی
    ممنون از بابت زحمتهایی که می کشید .
    پاسخ:
    علیکم السلام

               متشکریم .

  • ابراهیم اسلامی
  • آقای طالبی همه الکرانی ها کارشون درسته از جمله خود شما.

    پاسخ:
    الکرانیها را از نظر گستره جغرافیایی باید به چند دسته تقسیم نمود ، آنان که در روستا هستند کارشان درسته ، آنان که در دشت مغان و پارس آباد هستند  کارشان درستره مثل عمو ایستام و حاج آقا خان میرزا و ..... و اما آنان که در تهران هستند ، نـــــــــــــه ، چشمم آب نمی خورد !!
  • بانوی الکرانی
  • عه ......... پس الکرانیهایی که در اردبیل هستند چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آیا ما در این گستره ی جغرافیایی جایگاهی نداریم عااایااااا؟؟؟؟
    پاسخ:
    چـــــــرا  ، آنان نیز در این گسترهء جغرافیایی جایگاهی دارند .
    اگر ما اکرانیهای مقیم تهران را جهنمی بدانیم !! ( بواسطه زندگی در یک شهر دود آلود ، پر از ترافیک ، بدور از طبیعت بکر و دست نخورده  همانند الکران و  .....  و اگر الکرانیهای مقیم دشت مغان را بهشتی بدانیم  ( بواسطه برخورداری از تمام نعمتهای اللهی ) ، خوب  ، فقط یک عالم باقی ماند و آن نیز عالم برزخ است و الکرانیهای مقیم اردبیل ساکن این عالمند !!! .
    ضمناً آقای داماد و عروس خانم  هم  از آنجا که هر دو الکرانی هستند  می توانند خود روستا را انتخاب نمایند که هم به عالم بهشت نزدیکتر است و هم به عالم برزخ ، به هر حال از عالم دوم بهتر است .

    سلام
    برای این زوج جوان که از یادگاران زنان و مردان خوب روستای ما هستند آرزوی خوشبختی داریم .
    ضمناً خدمت مدیران محترم عرض می نمائیم  جایگاه  پدران و مادران ما که با این سختی و در یک روستای فاقد امکانات فرزندان اینچنین شایسته ای را  تربیت نموده اند  در بهشت است فقط .
    پاسخ:
    علیکم السلام  بر این خانم محترم
    ظاهراً تقسیم بندیکه توسط فقط این جانب ( طالبی ) انجام گرفته ، به مذاق خانمهای محترم خوش نیامده !  خـــــــــــــوب  ، حالا که شماها اصرار دارید ما اهالی الکران همگی بهشتی هستیم ، ابنجانب نیز با اینکه خود را بهشتی نمی دانم  ، ولی جهت هماهنگی با اهالی مجبورم همراه اهالی بیایم  ؟؟!!!!!!!!!!!! .

    خیلی ممنون بابت این مطالب  قشنگ و عکس ها  و زحماتتون ،موفق باشین. 
    پاسخ:
     بـــــــــــه ، بــــــــــــه  آقا سجاد

    به قول پدر بزرگت ( مرحوم حاجی رحیم دل )  بله گل ، بله گت  قو ی سنی تانئگ .
    معمولاً شخصیکه دیر به دیر  آفتابی میشود ، این ضرب المثل بکار می رود . ( منظور نویسنده در اینجا دیر به دیر نظر دادن  است )

    خوشبخت اولسونلار
    پاسخ:
    سلام
    آقای حسام معلم ، شما نیز از حیث کم پیدایی داری مثل آقا سجاد می شوی ، آرزو میکنم شما دو نفر به همان دردی گرفتار شوید که آقا شاهین گرفتار شد ؟ ، همانگونه که قبل از آقا شاهین ، آقا سهند گرفتار شد .
    خدایا این دعای حقیر را مستجاب گردان تا برای جوانان ثابت شود که دعای من مستجاب شد .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی