الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

با سلام

این وب سایت با همکاری رضا غریبی الکران فرزند حاج قلیچ خان غریبی و
رحیم طالبی الکران فرزند حاج ابوطالب ایجاد شده است.
این پایگاه اطلاع رسانی جهت درج اطلاعات روستای الکران و معرفی شخصیت ها و اهالی روستا ایجاد شده است.
از بزرگواران تقاضا داریم جهت اداره بهتر این وب سایت ما را یاری فرمایند.


رحیم طالبی فرزند حاج ابوطالب باز نشسته
rahimtalebi44@yahoo.com




رضا غریبی فرزند حاج قلیچ خان غریبی
دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس
علم اطلاعات و دانش شناسی
نویسنده و شاعر
reza.gharibi272@gmail.com

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳۰ دی ۹۹، ۱۸:۲۰ - یاسر صدری
    عالی
۲۵
دی

 

 

همشهریان عزیز

حدودآ بیست روز پیش مصادف بود با اولین سالگرد رحلت اسوه تقوی و پرهیز کاری یعنی حاج میزرزا محمد غریبی الکران ، و در آن ایام من بواسطه مشغله های فراوان نتوانستم به این موضوع بپردازم ، اخیرآ عکس زیر را در 

شبکه های مجازی دیدم و همین عکس بهانه ای شد تا یادی بکنیم از مرحوم حاج میرزا محمد غریبی.

 

 جهت مطالعه بقیه مطلب لطفآ بر روی ادامه مطلب کلیک نمائید .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۹
دی

 

  این تصویر ، تصویر یکی از کاوشگران مثلاً  آپورتـنـتی و یا هابل نیست ، بلکه تصویر یکی از جوانان موفق روستای الکران است .

 

 

برای شناختن بیشتر این جوان و سایر جوانان موفق روستای الکران لطفآ بر روی ادامه مطلب کلیک نمایید .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۱
دی

 

        به دوستان خود  کتاب و دانایی  هدیه کنید

 

 همشهریان و کاربران محترم

ما مدتهاست که راجع به خیلی از موضوعات باهم گفتگو می کنیم ، نظراتمان را باهم به اشتراک می گداریم ، راجع به مشکلاتمان باهم  هم اندیشی میکنیم ،  ولی کمتر راجع به موضوعاتی که به دانایی ما کمک میکند ، به فهم ما کمک میکند باهم صحبت می کنیم ، در صورتیکه باید برعکس باشد ، اما متآسفانه پرداختن به حل مشکلات روستا این مجال را از ما گرفته  هر چند مشکل اساسی هم تا بحال حل نشده ، اما بستر حل بعضی مشکلات فراهم گردیده که انشاالله در آینده مشهود خواهد بود .

 

 

 

  در روستای الکران کدام خانواده ها دستی در کتاب دارند ؟ خانواده های دشتی و غریبی و ... و این خانواده ها ماشا الله بقدری گستر ده هستند که من حالا حالا جرات نمیکنم به سراغ آنها بروم ! زیرا بخاطر گستردگی آنها میدانم اگر به سراغ هر کدام از آنها بروم  شاید دو سال مهمان فقط یک خانواده باشم ! مثل خانواده کربلایی عباس عمی و یا استا مرشد .

علی ایحال دلم را زدم به دریا و به سراغ آقا رضا غریبی الکران رفتم ، آقا ی غریبی که در ابتدای تشکیل این سایت خیلی به من کمک نمودند ، اکنون نیز از هیچ کمکی دریغ ندارند .

 

 کتاب مجموعه شعر  رضا غریبی الکران  با عنوان  چشم های خیس باران  منتشر  شد.

ناشر : آبانه

قیمت: 3000 تومان

 

 

 

این کتاب را تقدیم کرده به :

تقدیم به او

که جهان در انتظار آمدنش نظارگر لحظه هاست

و

تقدیم به روح پدرم

که چگونه زیستن با کتاب را به من آموخت که در کتاب بیابم آنچه را که نمی دانم

و

تقدیم به مادرم

که عاشقانه دوستش دارم،

که آن دو، دو فرشته اند که بال ندارند، اما قلبشان تجلیگاه خداست.

آنها که وجودم برایشان همه رنج بود و وجودشان برایم همه مهر.

توانشان رفت تا به توانایی برسم، مویشان سپیدی گرفت تا روی سپید بمانم.

آنان که راستی قامتم در شکستی قامتشان تجلی یافت.

و

همسر مهربانم  و فرزندانم  مبین  و  امین

 

   بو الکرانیلار ماشاالله هامی سی شاعر و نویسنده ی میشدر ، فقط بیسواداری منم دیسن ، البته منیم د بیر مدرکیم وار  سورا دئیرم !!

و اما بشنویم از حسن آقای برزین، کلیپ زیر دکلمه ای می باشد که توسط ایشان خوانده می شود .

 

             

 

رضا غریبی  در سال ۱۳۵۰ هـ. ش در یک خانواده مذهبی و در روستای زرگر شهرستان گرمی استان اردبیل متولد شد. روستای پدری ایشان  الکران  و روستای مادری وی  لنگه بیز می باشد. وی پس از آنکه تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاه خود به پایان رساند، تحصیلات متوسطه را در تهران ادامه داد .

 وی در دوران متوسطه شروع به گفتن شعر های موزون ازجمله رباعی ، دوبیتی، چهارپاره، غزل و مثنوی و در قالب های شعری نو، سپید، نیمایی، موج نو، طرح و ... پرداخت.

در سال ۱۳۷۳ در دانشکده علوم انسانی  دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در رشته کارشناسی علوم کتابداری و اطلاع رسانی پذیرفته شدو ایشان از سال 1374 به پژوهش روی آورد. در سال 1392 مدرک کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی را از همان واحد دانشگاهی دریافت نمود. مقالاتی از قبیل (( نقش کتاب و کتابخانه در آموزش و پرورش)) (( نقش کتابخانه ها در سواد آموزی بزرگسالان ))  (( اولین کتابخانه عمومی در ایران)) در فصلنامه تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانه های عمومی و نیز (( اولین ها در کتابخانه و کتابداری))  در نشریه پیام مشارکت و (( بررسی وضعیت منابع و خدمات کتابخانه های عمومی شهر تهران از دیدگاه کاربران نابینا و کم بینا))  در نشریه دانش شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ( پذیرش شده) (( مشخصات و ویژگیهای کتاب های کودکان در سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور)) به رشته تحریر درآورده است. از ایشان  بیش از  30 عنوان مقاله کوتاه و شعر در نشریات مختلف  و کتاب ها به چاپ رسیده است.

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۷
دی

                 

                                      انا لله و انا الیه راجعون

 

  

 

 با خبر شدیم  کربلایی محمد رضا محبوب در چهلمین روز در گذشت مرحوم حاج غفور باقرزاده ، دعوت حق را لبیک گفت ، برای آن عزیزان سفر کرده از خداوند منان علو درجات و برای باز ماندگان صبر و شکیبایی مسئلت داریم . امید است همشهریان محترم با شرکت در این مجالس موجبات تسلی خاطر بازماندگان را فراهم نمایند .

مجلس ختم مرحوم کربلایی محمد رضا در ساعت مقرر تشکیل و علیرغم بارش شدید باران و ترافیک سنگین راههای مواصلاتی همشهریان محترم با حضور انبوه خود تسلی خاطر بازماندگان گردیدند ، امید است در روز پنجشنه نیز با حضور انبوه خود در مجلس مرحوم حاج غفور باقرزاده بر حفظ وحدت و مودت خود بیافزایند .

 

           

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۹
آذر

 

 

 

توضیح : اشعار قشنگی از آقای حسن  برزین  و  آقای علی پناه نوروزی بدستمان رسید که در ادامه مطلب ملاحظه بفرمائید .

 

سلام همشهریان عزیز ، هرچی فکر کردیم برای طولانی ترین شب سال چه مطلبی برای شما عزیزان تدارک ببینیم ، دیدیم هیچی بهتر از تصویر خود شماها و صدای خود شماها نیست .البته طنز چاشنی کار ما است امیدوارم از دست ما نرنجید . اولین تصویر مربوط است به همین چند روز پیش روستا که آقای دانیال برزین زحمت آن را کشیده اند  .

 

 

 این آقا یکی از بساز بفروشهای تهران نیست ، یکی از گردشگران اروپا هم نیست ، شما الکرانیها و کاربران محترم بیش از دو سال است که

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۰
آذر

  ز حق توفیق خدمت خواستم  ، وی گفت پنهانی

   چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی .

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۲
آذر
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۸
آذر

 

چند سالی است که با فرا رسیدن اربعین حسینی جوانان روستای الکران نیز همگام با سایر مشتاقان ایران اسلامی و به عشق زیارت آن حضرت خود را به کربلای معلی می رسانند ، امسال نیز تعدادی از اهالی روستای الکران از جمله حاج فریدون محمدی ، حسن فیاضی ، عزیز نوری ، برادران فروزان ، مهدی شکری و  وحید شکری و ... در کربلا هستند ،  برای تمامی زوار آن حضرت اللخصوص اهالی شریف روستای الکران ارزوی سلامتی داریم .

آقای کربلایی سلیمان نوری از اهالی طاقچه داش زحمت کشیدند وبرای ما عکسهای جالبی فرستادند ، با تشکر از ایشان .

 

 

                                                از اهالی الکران

 

قایان کربلایی سلیمان نوری فرزند حبیب از طاقچه داش ، وکمی عقب تر ،    از راست  کربلایی علیرضا علیزاده فرزند  غلامعلی از قورلو ، کربلایی   ؟ ، کربلایی رامین همرنگ فرزند  سیف الله از الکران  ،  کربلایی  توکل طالبی فرزند  مجتبی از الکران

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۶
آذر

 

  بخشنده بودن بیش از آن که توانایی مالی بخواهد  ، قلبی بزرگ می خواهد ، با تشکر از یکی از اهالی الکران که زحمت کشیده و این کلیپ را برای ما فرستادند .

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۰
آبان

48 سال پیش شاهد یک روز فراموش نشدنی در روستای الکران بودم ، عین ماجرا را بی کم و کاست برای شما تعریف می کنم .

در آن روز گاران اهالی روستای الکران برای تبدیل گندم خود به آرد به  روستای خلیفه لو مراجعه می نمودند ، در خلیفه لو آسیابی وجود داشت که نام صاحب ان حاجی قوجا بود ، از دیگر روستاهای اطراف نیز به انجا مراجعه می نمودند و در آنجا نوبتی بود یعنی هرکس زودتر مراحعه می نمود ، زودتر کار او انجام می گرفت  ، از آنجا که راه روستای الکران صعب العبور بود ، و در واقع اصلاً راه ماشین رویی وجود نداشت یک کوره راهی بود که فقط موتورسیکلت می توانست تردد نماید !

 

   روحش شاد ، آخرین بار که او را دیدم تابستان 93 بود ، داشتم می رفتم قبرستان او نیز از آنجا عبور می کرد گفتم عمی دایان سنن بیر عکس سالیم ، ددی آقای طالبی بو عکسدری نئنینیه جی سن ؟

  اهالی روستا هرچه قدر هم که صبح زود راه می افتادند باز در نوبتهای آخر قرار می گرفتند و مثلاً برای تبدیل یک کیسه گندم به آرد باید از صبح زود می رفتند و غروب وقتی هوا تاریک می شد بر می گشتند ! تحمل این وضعیت برای اهالی سخت بود ، کم کم به این فکر افتادند که خودشان یک آسیاب در روستای الکران تآسیس نمایند تا هم کار خودشان را راحت نمایند و هم از دیگر روستا ها نیز به روستای ما مراجعه نمایند .  محل این آسیاب پشت منزل کربلایی عباس عمی بود ، ولی من نمی دانم متعلق به چه کسی بود ، الان هم نمی دانم .

      ای الکران خدمت تویون دوتاندا                         مشهد بولود قاشقا آتین چاپاندا

منظور شاعر از کلمهء خدمت در این شعر ، همین آفای نفر اول از سمت راست می باشد که در واقع نام اصلی ایشان خدمتعلی  می باشد . نفر دوم حاج فریدون ، نفر سوم  آفا پسر گل ، آقای علی فرزند حاج فریدون و تفر چهارم  کربلایی عباس عمی و یکی از شاهدان عینی این ماجرا هستند .

 

 

 

در یکی از روزهای بهاری سال 1347 حدوداً ساعت 10 صبح بود که به روستا خبر آوردند کامیونت جامل تجهیزات آسیاب در راه بین خلیفه لو و الکران بواسطه نبود راه مناسب گبر کرده و نمی تواند بطرف روستای الکران ادامه مسیر دهد !

با شنیدن این خبر ، می توانم بگویم همهء مردان روستا از پیر و جوان همگی بطرف ماشین راه افتادند ، یکی با بیل ، یکی با کلنگ ، یکی با داس ! یکی با دیلم و.... ما بچه ها نیز بدنبال بزرگتر ها راه افتادیم . در مکانی که اکنون راه سراشیبی تندی دارد و یک چشمه و چند اصله درخت هم وجود دارد ، رسیدیم به کامیونت ، راننده کامیون با دیدن این همه جمعیت از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید !  اهالی هر کجا که لازم بود دره ها را با سنگهای بزرگ پر می کردند ، هر کجا لازم بود پلهایی از چوب و تنهء درخت درست می کردند ، هر کجا لازم بود راه را هموار می نمودند هر کجا لازم بود کامیون را هل می دادند و....

 

 من و پدر بزرگم ( مشهد عبدالخالق، نام شناسنامه ای ایشان خالق وردی است ) سال 1352

تا رسیدیم به احمد درسی ، یکی از شیبهای بسیار تند راه ،در این دره بود ( در شرایط عادی هم عبور از این دره مشکل بود چه رسد به این وضعیت ) حالا همه خسته ، همه گرسنه ،  یکی از بین جمعیت رفت روستا و یک بغل پنجه کش آورد ( نام فارسی آن را نمی گویم تا نسل جدید بگردد دنبال معنی این لغت ) فقط پنجه کش بود هیچ چیز دیگری نبود ولی حاضرین در جمع چنان آن را می خوردند ، چنان گاز می زدند انگار چلوکباب مخصوص رفتاری را می خوردند ! بعد از خوردن پنجه کشها کمی استراحت نمودند ، کمی حاج آقا  بی لز  آواز خواند کمی صحبتهای طنز گونه فرمودند ، خلاصه دور از چشم  فیفا و فیلا  ، دو پینگ اساسی صورت گرفت ! نه مثل دوپینگهای الان ، آواز وصحبتهای حاج بی لز بود که بر سربالایی احمد درسی غلبه نموده و نهایتاً حدود ساعت 4 بعد از ظهر بود که کامیونت در پشت خانه ء کربلایی عباس عمی که محل ساختمان آسیاب بود ، توقف نمود . و تازه با همه خستگی شروع به تخلیه تجهیزات نمودند ، هیچ کس نگفت خسته ام ، هیچ کس نگفت کار دارم ، هیچکس در نرفت ، صداقت در رفتار و عمل اهالی موج می زد . حدوداً 10 روز  بعد صدای مسلسلوار آسیاب در روستا پیچید . بدینگونه  من 47 سال پیش در روستای الکران و با خوردن فقط پنجه کش،  صزف فعل ما می توانیم را به چشم خود دیدم . اما افسوس و صد افسوس مسؤلین فعلی علیرغم خوردن عسل و خامه و سر شیر محلی، اراده ای برای حد اکثر 4کیلومنر لوله گذاری گاز را ندارند . کم کردن ارتفاع تپهء جلوگیر حد اکثر یکصدو پنجاه مبلبون تومان بودجه نیاز دارد ، با کمتر از آن هم میشود این کار را انجام داد .

نمیدانم چرا هر وقت صحبت از راه ، ریل راه آهن ، تونل می شود من یاد رضا شاه می افتم ، راستی می دانستید رضا شاه ترک بوده ! می فرمائید نـــــــــه ، این هم سندش .

 

            گفتگوی رضاشاه و آتا ترک در ترکیه

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۲
مهر

                               توجه

 

 همشهریان محترم ، همانگونه که همگان مستحضرید مرحله دوم سرشماری تا بیست وهشتم آبان ماه در سراسر کشور ادامه دارد و نتایج پس از آن اعلام خواهد شد  ، بنابر این کسانیکه ثبت نام ننموده اند  هنوز فرصت هست .( البته اگر اهل سیاست هستید از عالم سیاست هم خارج نشوید ، ملاحظه می فرمائید که آمریکا چگونه جرزنی را شروع کرده و اگر اینگونه پیش برود ، در واقع ما همهء دادنی ها را دادیم و هیچی هم نگرفتیم .!

 


صحبتهای بحث بر انگیز نماینده ء لهستان در پارلمان اروپا در مورد ایران .کاربران محترم این کلیپ را نه یکبار بلکه چند بار ببینید ، این تمام واقیتی است که در مورد ایران وجود دارد ، منتهی به چند نفر اجازه داده می شود اینگونه واقعیتها را بگوید ، متآسفانه مدیریت دنیا افتاده دست چند تا سیاستمدار دروغگو و حیله گر که با جار و جنجال و تیلیغات دروغین بر فکر و دهن افراد جامعه تآثیر می گذارند .

 

 

                 این کلیپ خالی می باشد .

                این کلیپ خالی می باشد

 

روستای ما از نظر میزان مشارکت ، در میان روستاهای ارشق مرکزی رتبه برتر را دارد .

 

 


یکی از جاذبه های گردشگری ارشق  پل معلق می باشد ، این کلیپ مراحل ساخت آن و جشنواره فطیر را که بخشی از آن مربوط به روستای الکران می باشد را نشان می دهد .

 

 همشهریان محترم ، الحمدلله مشکلات سرشماری یرطرف گردیده و اکنون حدوداً 80% اهالی ثبت نام نموده  و هر روز بر تعداد ثبت نام کنندگان اضافه می گردد ، چنانچه  از طریق سایتهای روستا و یا از طریق کانال الکران سسی ثبت نام نموده اید دیگر نیازی نیست از طرق دیگر ثبت نام نمائید . و اگر مآ مورین محترم سرشماری به درب منزل شما مراجعه نمودند ، بفرمائید ما از روستای خودمان ثبت نام نموده ایم .

 با توجه به بارش برف سنگین در استان  و بسته شدن راه مواصلاتی چندیین روستا ، سر شماری همچنان ادامه دارد ، لذا همشهریان می توانند مشخصات خواسته شده را ارسال تا نسبت به ثبت نام آنان اقدام گردد .

 

نام و نام خانوادگی سرپرست خانوار و سایر افراد تحت تکفل که خرجشان با سرپرست خانوار است.

تاریخ تولد

میزان سواد.

کد ملی

نوع دفترچه بیمه.

شماره تلفن سرپرست خانواده :

برای خانمها هم یک سوال بیشتر بپرسید و اون اینکه تا امروز چند نفر فرزند به دنیا اورده است .

 

 

  2- کانال تلگرامی الکران سسی    http://goo.gl/PpSXyc                                                             

 

 

   تصویر بالا ،  پائیز روستای الکران را نشان می دهد، با تشکر از آقای یوسف فروزان که زحمت این عکس را کشیده است .

 

  کاربران محترم ، برای اینکه وارد عالم سیاست بشوید ، لطفاً بر روی ادامه مطلب کلیک نمائید  .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۱
مهر

 

                       باز این چه شورش است که در خلق عالم است

                   چه  نوحه  و چه  عزا  و چه ماتم است

 

با سلام و تسلئیت فرا رسیدن ایام سوگواری سرور آزادگان عالم حضرت حسین ابن ( ع ) به شیفتگان ان حضرت و مخصوصاً الکرانیهای عزیز ، امبد است عزاداری شما الکرانیهای محترم که همه ساله با شکوهتر از سال قبل برگزار می گردد مورد قبول آن حضرت قرار گیرد ،  به اطلاع شما الکرانیهای محترم می رساند چند سالی است به همت فرزندان گرامی کربلایی عباس عمی و سایر اهالی روستا ، عزاداری در مسجد جامع روستای الکران با شکوه خاصی برگزار می گردد ، امید است با توجه به تعطیلات پیش رو  با تشریف فرمایی خود به روستا ، شما نیز سهمی در این عزاداری داشته باشید ضمن اینکه یکبار دیگر بر اهمیت سرشماری تاکید می گردد و هیچ برتری و امتیازی برای کسیکه  مثلاً از تهران ثبت نام میکند با کسیکه از روستا ثبت نام میکند وجود ندارد  ،  تازه  ،  یارانهء خیلی از آنها که در شهر زندگی می کنند قطع گردیده  ولی یارانه هیچ کس در روستا قطع نگردیده .

 

      کد پستی روستای الکران

 

      8 1 1 1 7 1 6 6 6 5

 

 

به اطلاع همشهریان می رساند در این چند روز، هر روز کلیپ عزاداری و عکسهای  جدیدی به این بخش اضافه می گردد ، بنابر این مطالب این بخش هر روز متغیر و متنوع خواهد بود .

 

         عزاداری ترکی در مجلس شورای اسلامی

               توسط حاج محمد عاملی

                                                                                                                                                                              

 

                  عزاداری اهالی روستای الکران 

مداح ، جناب آقای کربلایی علی فرهادی ، مداح جوان ولی کهنه کار از روستای الکران و جنوب شهر تهران .

 

 

                                کربلایی علی فرهادی

 

 

    واما باز هم آقای علی پناه و شعری جدید از ایشان  ، کلاً بو آقا دنیایه گلنده  همراه با شعر گلیب  !  امیدوارم بو دنیا اونی عوض المیه.

 

السلام علیک یااباعبدالله الحسین

 

باشلانوبدور گنده غملی عزاسی آقامون

سریلوب عرش معلاده قراسی آقامون

دولانور هر یری هیئت دور حسین وای سسی دور

توتولوب جنت اعلاده عزاسی آقامون

کرپلر آختارور هر یرده قرا کوینگونی

آسلانوب هرقاپی اوستونده لواسی آقامون

آغلیب شعله چکر غملی اورگکلر تیتیرر

هامیه شامل اولار سیروصفاسی آقامون

دردمند اولسا بیری آلماغادرمانه گلر

یاپیشار قاره علمنن وار عطاسی آقامون

آلار حتما نه دوا ایستسه دربارینن

ناامیداولمیوب هچ یرده گداسی آقامون

 

(تقدیم اولسون تمام عزاداران اباعبدالله الحسینَ)

علی پناه نوروزی الکران

 

            

 

تصا,ویری از عزاداری الکرانیهای مقیم مرکز و مسجد جامع روستای الکران را  لطفاً در ادامه مطلب مشاهده نمائید ، با تشکر از آقایان علی شکری و هادی شاهی که زحمت ارسال این تصاویر را کشیده اند .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۳۱
شهریور

   انا لله و انا الیه راجعون

 

 

در کمال ناباوری با خبر شدیم بانو کربلایی سرانگیز عزیزی  دار فانی را وداع گفتند  ، این مصیبت وارده را به خانواده محترم ایشان تسلئیت عرض نموده و برای متوفی از درگاه ایزد منان  مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی طلب می نمائیم .

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۶
شهریور

 

به به  چه دوچرخهء قشنگی ، آقا پسر میدی من هم باهاش یه دور بزنم ؟ نگران نباش تک چرخ باهاش نمی زنم .

همشهریان عزیز فکر می کنید این آقا پسر متعلق به کدام یک از خانواده های الکرانی است ؟ من که با دیدن ایشان یاد جوونیهای حاج آقا بی لر افتادم ، پس شما نیز در همین خانواده ایشان را جستجو کنید ، بنظر من ایشان از نوادگان حاج آقا بی لر هستند .

مطالب متنوع و عکسهای متنوع را در ادامه مطلب پیگیری نمائید .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۰
شهریور

       اوجا اوجا داغلارون وار الکران            گزمگچون باغلارون وار الکران

       الکرانون دامدا یونجه تایه سی        صمت بیزیم کندیمیزین آتاسی

      فخر ابله رم من ایلیمه اوباما           حرمت قویام هم جاوانا قوجاما

   

   آیا روستای الکران با عنایت مسؤلان تولدی دوباره میابد ؟

 

اهالی محترم روستای الکران روز جمعه 19-6-95 یک روز پر هیا هو و تاریخی را در دفتر خاطرات خود ثبت نمودند ، الکران امروز تقریباً همانند روزهای دهه 40و50 بود ، بنا به درخواست فرماندار محترم و پیشنهاد بخشدار فرهنگ دوست ارشق بخشی از اردوی جشنواره فطیر و نان سنتی در این روستا برگزار گردید ، در این روز اکیپی متشکل از 60 نفر در قالب عکاس ، خبرنگار ،فیلم بردار ، مفسر و...  از شهر های تبریز ، اهر ، مشگین شهر و اردبیل در معیت جناب آقای بخشدار در روستا حضور پیدا کرده و از مراحل آماده سازی و پخت فطیر و پنجه کش و لواش گزارش تهیه نمودند .

مدیران وبسایت روستای الکران از طرف اهالی این روستا،  مراتب قدرانی و قدر شناسی خود را از فرماندار محترم ، بخشدار فرهنگ دوست ارشق که با خانواده محترمشان در این اردو شرکت داشتند ،و همه عزیزان شرکت کننده در این اردو مخصوصاً از پایگاه خبری و تحلیلی ایلقار نیوز مشگین شهر اعلام نموده و برای این عزیزان آرزوی سلامتی دارند. و نهایتاً اعلام میدارند، در کلبهء ما رونق اگر نیست صفا هست .

 

 

                    بعد از پستهء ارشق چشم ما به گلاب ارشق نیز روشن شد

 

          جناب آقای بخشدار و آقای قارداش خان ( یکی از اهالی )

 کاربران محترم گزارش مفصل و مصور این اردو را در پایگاه خبری تحلیلی ایلقار نیوز و کانال مربوطه می توانند ببینند .                            ilgarnews.ir و یا کانال تلگرامی  ilgarnews@

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۹
شهریور

 

 

 

سلام

 به اطلاع اهالی محترم روستای الکران می رسانیم روز جمعه مورخه 19-6-95  اکیپ حدوداً بیست نفری متشکل از عکاسان ، فیلم بردارران ، گزارشگران از مشگین شهر و اردبیل جهت تهیه گزارش از ارشق به محل تشریف می آورند که مسؤلین روستای الکران را انتخاب نموده اند ، لذا به همشهریان پیشنهاد می گردد حدالامکان در این روز در روستا حضور داشته و نسبت به بیان و به تصویر کشیدن مشکلات و تواناییهای سنتی روستا همکاری نمائید . تآکید آنان بر پوشیدن لباس محلی می باشد .

تآکید می گردد روز جمعه در روستا حضور پر رنگی داشته باشیم مخصوصاً بانوان محترم .

دیروز 17-6-95 در روستای الکران در مدت دو ساعت چنان بارانی آمده که منجر به سیل گردیده و در جاهایی نیز حساراتی به کشاورزان وارد نموده ، در گذشته به این نوع باران گورشاد می گفتند یعنی شما پیش از آنکه باران را ببینی ، سیل را زودتر از باران مشاهده می کنی . البته این باران قطع و اکنون هوای مطبوعی در روستا حاکم می باشد .

 

با تشکر از دانیال عزیز که این عکسها را برای وبسایت فرستادند .

 

 خـــــــــــوب ، پل تازه تآسیس هم امنحان خودش را با سربلندی پس داد ، مشاهده می فرمائید که علاوه بر سیل یک دستگاه اتومبیل پراید را نیز محاقظت می نماید .  دست معمارش درد نکند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۵
شهریور

 

 احتمالاً اهالی محترم روستای الکران این روز ها از دست مدیران وبسایت عصبانی هستند  ، زیرا مشاهده می نمایند مدیران وبسایت بجای پرداختن به حل مشکلات روستا ، سرگرم تماشای کارتن چوپان دروغگو آنهم به زبان زیبای ترکی هستند ، به اطلاع آن دسته از اهالی محترم که عصبانی هستند  میرسانیم نگران نباشند همه موضوعات در حال پیگیری هستند  ، مدیران وبسایت نیز وقت ندارند سر خود را بخارانند تا چه رسد به دیدن کارتن ، البته اگر وقت داشتند نه تنها کارتن چوپان دروغگو بلکه کارتنهای فوتبالیستها ، حنا دختری در مزرعه ، مدرسه موشها ، بابا لنگ دراز ، ملوان زبل و... را نیز می دیدند !!

 

 

 کلیپ زیر مربوط به شعر طنزی است در حضور رهبر انقلاب .

 

 

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۲
شهریور

 

سلام و علیکم

همشهریان محترم ،

حتماً همهً شما ها کم و بیش از اختلاف بوجود آمده در اثر ساخت و ساز بین دو نفر از اهالی مطلع هستید ، برای اینکه دامنهء این اختلاف گسترش نیابد و اهالی روستا خود را با شرایط ساخت و ساز هماهنگ نمایند ، لازم است کمی در این رابطه باهم گفتگو و این بحث را به اشتراک بگذاریم.

اولاً ای کاش این اختلاف بوجود نمی آمد و هزینه ایکه صرف حل این اختلاف از سوی دو طرف گردیده ، صرف عمران و ابادانی روستا می شد ، صرف ساختمانهای خود آنها می شد ، ثانیاً حالا که پیش آمده موضوع را بیش از اندازه بزرگ نمایی نکنیم  بالاخره اختلافی بین دو همسایه بوجود آمده و یک روز هم انشاالله تمام خواهد شد با هر نتیجه ای هم که تمام شود برای یک طرف پیروزی غرور انگیز و برای طرف دیگر شکست جبران ناپذیر تلقی نخواهد شد . ایکاش طرفین بجای مراجعه به مراجع قضایی به بزرگان روستا مراجعه می نمودند، بزرگانی همچون عبدلله عمی ، کربلایی عباس عمی ، حاج آقا آزادخان ، حاج آقا بی لر ، حاج آقا ابوطالب ،حاج آقا خان میرزا ،ایمانقلی عمی ، ایستام عمی ، حاج آقا شیخ یدالله حاج آقا ایمان و.... حیف نیست ما با داشتن این همه عزیزان دوست داشتنی و سرد و گرم چشیدهء روزگار به مرجع قضایی مراجعه نمائیم ؟ اگر از مراجعه به بزرگی نتیجه حاصل نمی شد به بزرگ دیگری مراجعه می شد . مطمئنا" هزینه مراجعه به این بزرگان کمتر از هزینه مراجعه به مراکز قظایی خواهد بود .

 

 

همشهریان محترم ، روستای ما همانند خیلی از روستا های دیگر در حال گذر از یک مرحله به مرحله دیگریست ، از مرحله قدیمی و کهنه به مرحله آبادانی و نو شدن پیش می رود و این آبادانی و نوشدن هزینه دارد ،منظورم از هزینه ، هزینه های مادی نیست ، هزینه هایی از قبیل صبر و حوصله ، تحمل و برد باری ، همکاری ، درک متقابل و....  .

حالا که روستای ما به سمت ‍پیشرفت و آبادانی پیش می رود شایسته است  که اولاً به خقوق همسایه اخترام بگذاریم ،در اسلام در باره حقوق همسایه خیلی تآکید شده است ، ثانیاً به راهها و معابر قدیمی و تثبیت شدهء روستا به دیده حقوق عامه نگاه کرده و از تصاحب و استفاده شخصی از آنان بپرهیزیم ، تعدی و سهل انگاری در حقوق مردم جزء حق الناس بوده و عواقب سختی برای یک مسلمان دارد .

به عکس زیر توجه کنید .

 

موقعیت عکاس جلوی مسجد ، خانه های التفات عمی ، مرحوم مشهدی بلوط ، و مرحوم مشهدی خالقوردی در عکس دیده می شوند .

این کوچه معبر عمومی می باشد ، املاکی که در طرفین این معبر قرار دارند در صورت تخریب و نو سازی  مجاز نیستند حتی یک سانتی متر از این معبر را به اشغال خود در آورند ،  تازه  ، اگر پای قانون  بیاید وسط ، باید عقب نشینی هم داشته باشند .

به تصویر زیر توجه نمائید .

 

 

اینجا گوشه ای از حیاط منزل مشهدی بلوط می باشد  که در این چند سال اخیر تبدیل به راه شده بود  ، مشهدی بلوط چه کسی بود ؟ او پدر اقایان مرحوم حاج بیوک آقا ، مرحوم خان آقا و آقای محبوب بلوری بود و او کسی بود که قسمت وسیعی از زمین قبرستان روستا موقوفه ایشان می باشد ، اما اکنون چه شده که نوه این مرحوم  حتی از چند متر از حیاط خانهء خود جهت تردد اهالی روستا دریغ می ورزد ، !  البته به نظر حقیر این حق قانونی و شرعی او می باشد ، اما چرا او در چند سال گذشته چنین رفتاری از خود نشان نمی داد ؟؟ ریشه این اقدامات را در رفتار اخیر بعضی از اهالی باید جستجو نمود .

من از بزرگان روستا پوزش خواسته و خود را در مقام یک فرد  نصیحت کننده نمی دانم ،  به همه اهالی روستا عرض می کنم  بیائیم مهربانی ، محبت ، از خود گذشتگی را جایگزین رفتار های ناپسند نموده تا نسل جدید نبز به تآسی از ما ، به روستا دلبستگی پیدا کرده و از روستا گریزان نباشند ، مگر قرار نیشت ما از یادگار پدرانمان که همانا روستا باشد ، حفاظت و نگهداری نمائیم ، مگر همه ما نمی گوئیم وقتی به روستا می رویم  حس خوبی به ما دست داده و آرامش ما بیشتر می شود ، آیا اینگونه می خواهیم از مکانیکه این همه برای ما اهمیت دارد  حفاظت نمائیم ؟ بیائیم از طمع ورزی و زیاده خواهی چشم پوشی نموده و به هر آنچه داریم قانع بوده و از خداوند بخواهیم نعمت سلامتی و استفاده از هر آنچه داریم را از ما نگیرد .

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۱
شهریور

 

 سلام

این مصاحبه در فروردین 95 و بدون اطلاع قبلی انجام گرفته ، گوینده رادیو کلمهء آرالا قا یا سی را کمی با تشدید تلفظ می کنند ، منظور همان آرالاقایاسی روستای الکران می باشد ، ضمناً مصاحبه  تقریباً از دقیقه 2 کلیب شروع می شود .

   

 

 

  منزل در حال احداث حاج بارات که توسط فرزندان  او در حال باز سازی می باشد .

 

 

کلیپ زیر تقدیم می گردد به آن دسته از کاربران محترم که  جناب خان را دوست دارند  ، جناب خان گفت من هم آذری ها را دوست دارم ، این هم مدرکش .

 

 

رفته بودم الکران ، جای پارک پیدا نکردم ، مجبور شدم ماشین خود را در احمد درسی پارک نموده و از آنجا پیاده رفتم ! باید به آقای خداشکر بگم طرح زوج و فرد را در قسمت های مرکزی روستا اجرا کند !

 

 

 نظم همه جا و برای همه چیز خوب است ، اینجا درب خانه یکی از اهالی روستای الکران می باشد .

 

  اگر نظم بصورت انفرادی رعایت شود ، بصورت دسته حمعی نیز نمود بهتری پیدا می کند  در کلیپ زیر نظم بخوبی نمایان است .

 

 

 

کلیپ زیر خالی می باشد .

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۴
مرداد

 

این روزها فصل برداشت گندم است ، این قوت بی رقیب سفر های ما ، می گویند نان برکت سفره است ، حقبقتاً هم همینطور است ، در اکثر کشور های دنیا من دیده ام اول نان را می آورند سر سفره ، در خیابان شریعتی تهران ، بالا تر از صدر  فروشگاه بزرگ و بسیار شیکی  وجود دارد که انواع و اقسام نان می فروشد ، در تابلوی سر در  این مغازه فقط یک کلمه نوشته شده است ، چـــــــــو ر ک ،

و اما این خوشه های طلایی گندم جهت تبدیل شدن به آرد مراحل مختلفی را طی میکند ، متولدین دههء چهل و قبل از آن ، خاطرات زیادی از این مراحل دارند ، آیا سوار بر ول شدن در خارمان یادتان هست ؟  بسیار لذت بخش بود ، یادش بخیر  ،  و اینک یکی از آن خاطرات را بازگو میکنم ، حدوداً 45 سال پیش بود ، روزی تعدادی از پسران در محلی بنام " سیرکه سیران " مشغول درو کردن گندم بودند ، من نیز نمیدانم به چه مناسبتی برای آنان چای برده بودم ، کمی دورتر از پسران نزدیکیهای جلوگیر ، دختران نیز مشغول درو کردن نخود بودند .

 

پسران از من خواستند بروم پیش دختران و از آنها نخود گرفته و برای پسران بیاورم در واقع پیغامی به من دادند که به دختران برسانم  ( آنها که خورده اند می دانند نخود تازه خوردنش خیلی خوش مزه است )  منه ساده و کم سن و سال هم راه افتادم به طرف دختران ، وقتی پیغام پسران را به دختران دادم ، آنها ابتدا بهم دیگر نگاه کرده و سپس کمی از من فاصله گرفته و شروع به پچ پچ نمودند ، نهایتاً یکی از آنان بعنوان سخنگو نزد من آمده و گفت ، برو به پسران بگو ما اجازه نداریم به کسی نخود بدهیم . !!!  جالب است بدانید یکی از آن دختران نامزد یکی از آن پسران بود و یا می خواست بشود .

درود بر دختران دیروز روستای الکران که فرزندان شایسته و با کفایتی امروز تحویل جامعه داده اند ، و درود بر دختران امروز روستای الکران که فردا فرزندان با کفایت و شایسته ای تحویل جامعه خواهند داد .

و اما اکنون با به بازار آمدن انواع و اقسام ابزار دور زدن پدر و مادر ، از قبیل ایمیل ، پیامک ، تلگرام ، استاگرام ، تویتر ، کوفت ، زهر مار  و...  آمار طلاق نبز رفته بالا ! من نمی خواهم همه چیز را بیندازم گردن این ابزارها ، ولی تدبیر آن روز دختران روستای الکران الگوی رفتاری خوبی حتی برای دختران امروز نیز می تواند باشد .

 

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۹
مرداد

 

                                             انا لله و انا الیه راجعون

 

 مشروح گزارش این مجلس و عکسهای مربوطه را در ادامه مطلب لطفآ بخوانید ، با تشکر از آقا مصطفی عزیز  ( یکی از فرزندان کربلایی عباس عمی ) که در تهیه این گزارش و همچنین در پذیرایی از مدعوین زحمت زیادی کشیدند  .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۶
مرداد

 

 

 همشهریان عزیز ، می گویند انسان در طول عمرش دو بار بچه می شود  ! یک بار در ابتدای عمرش ویکبار نیز در انتهاء عمرش ،( آنجا که در اثر کهولت سن کم حوصله شده و برای هر کاری بهان جوئی میکند ) . از دوران بچگی ابتدای عمرمان که نتوانستیم لذتی ببریم ، زیرا در روستای الکران نه برق بود و نه تلویزیون ، پس بیائید از بچگی دوران انتهاء عمرمان لذت ببریم ! شما را دعوت می کنم به دیدن کارتون چوپان دروغگو  منتهی این بار به زبان مادری خودمان ، لطفاً خواستید ببینید  بچه های حقیقی را نیز کنار خود بنشانده و برای آنان توضیح دهید . ضمناً جهت نمایش بزرگتر آن، دو بار روی تصویر کلیک نمائید .

 

 

 

کلیپ زیر نیز شعر مختصری است  به زبان مادری خودمان  که توسط یک بچه آذری زبان اهل جلفا اجرا می شود . شما را نمی دانم ولی من گویش تبریزی را خیلی دوست دارم ، موقعیتی برایم فراهم شد تا به همراه خانواده به مدت سه سال در تبریز زندگی کنم ، جای شما خالی خیلی خوش گذشت .

 

 

 کلیپ زیر آهنگی است  تلفیقی از  ترکی و فارسی .

 

 

 این زبان ترکی از بس شیرینه ، هیتلر هم آن را بلد بوده ، لطفاً ببینید و بشنوید .

 

 

هیتلر مثل اینکه عصبانیه ، از او خداحافظی نموده و باز برگردیم به تبریز ، کلیپ زیر شاهگلی یا همان ایلگلی تبریز را نشان می دهد ، این مکان نیز یکی از مکانهای دیدنی تبریز می باشد ، در عصر هر روزی از تابستان که به آنجا بروی  احساس خنکی شدید می کنی ، این مکان خیلی مورد توجه گردشگران خارجی می باشد .

 

 نگران نباشید ، خواننده حرف بد نمی زنه ، راجع به دوستی و محبت می خونه .

 

در مدتیکه در تبریز بودم ، شعری را که از اوحدی مراغه ای حفظ نموده بودم  هر جا لازم می شد می خواندم و تبریزیها خیلی خوششان می آمد .

           تبریز مرا بجای جان خواهذ بود 

         پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود

         تا در نچشم آب چرنداب و گجیل

        سرخاب زچشم من روان خواهد بود

 

 توضبح : چرنداب و گجیل از محله های قدیمی تبریز هستند و سرخاب نیز نام کوهی است در شمال شهر تبریز که شاعر به استعاره از آن استفاده نموده است .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۳۱
تیر

 

سلام

بعضی از هنشهریان و کاربران محترم ، هر از گاهی از ما می خواهند مطالبی را در باره بعضی از موضوعات فرهنگی  ،  اجتماعی و . . . نوشته و آن را با کاربران محترم به اشتراک بگذاریم ،   من نمیدانم این عزیزان ما را با کدام یک از چهره های فرهنگی و یا تاریخی مقایسه می کنند ؟ ( البته سوء تفاهم نشه بنده خودمو عرض می کنم ، آقا رضا غریبی که استاد بنده هستند ) .

آقا جان ، ما اگه بتونیم موضوآت مربوت به روستای الکران را جمع و جور بکنیم ، هنر کردیم  نه وقط ما و نه سوات ما به بیشتر از اینها قد نمیده .

البته آنها که از ما چنین درخواستی را دارند ، حق هم دارند ، بالاخره در جامعه موضوعات و مواردی هست که درستی و یا نادرستی آن هنوز به اثبات نرسیده و یا از سوی کارشناسان اطلاع رسانی دقبقی صورت نگرفته ، یا ما از نعمت عقل که خداوند به ما ارزانی داشته بهره کافی نمی بریم ، مثلاً آیا شما از عدد 13 خوشتان می آید یا بدتان ؟ آیا برای هر کدام از جوابهایتان دلیل علمی و منطقی هم دارید ؟ یا فردی با نگاه کردن به کف دست شما ، بدون اینکه از پیشینهء استعداد شما مطلع باشد ، می گوید شما چند سال دیگر ثروتمند خواهید شد ! یا در آینده عیال دیگری اختیار خواهید نمود  !!  شما نیز از خوشحالی پر در آورده و در دادن پول به او درنگ نمی کنید !  اینها موضوعاتی هستند که عدهء زیادی از مردم با آنها درگیرند .

مطالبی در رابطه با نعل اسب توسط یکی از کاربران محترم ارسال گردیذه ، لطفاً ملاحظه فرمائید .  از وقت و حوصله ایکه این کار بر محترم بخرج دادند ، متشکریم .
 

 

... یاس ...

نعل اسب_خوش شانسی یا شقاوت و بدبختی؟؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحی

نوشتن این مطلب خیلی واسم سخته...

 تا جایی که وقتی داداشم ازم خواست واسش تعریف کنم نتونستم گفتم خودت بیا بخون.

نعل اسب...

خیلی از ما به نعل اسب و به اینکه که شانس میاره اعتقاد داریم.

میخوام قصه غم انگیز شانس آوردن نعل اسب رو واستون تعریف کنم.

باید های های به حال خودمون گریه کنیم که از چه چیزی چه چیز شوم و بدیمنی انتظار شانس داریم.

اگه از کسایی هستی که به شانس نعل اسب اعتقاد داره و شایدم یه نعل اسب داشته باشه. بعد خوندن این مطلب حاضر نخواهی بود یه لحظه حتی یه لحظه دیگه هم اون نماد شوم رو نگه داری!

البته اگه عاشق باشی...

داستان از یه جایی شروع میشه که هیچ کس فکرشو نمیکنه....

کربلا....

عاشورا...

امام حسین(علیه السلام)

میگم

من میگم

 و تو

به خاطر این ناآگاهی اشک بریز...

روز عاشورا وقتی همه یارای امام حسین(علیه السلام) شهید شدند...

نه بذار طولانی اش نکنم یه دفعه آخرشو بگم

امام حسین(علیه السلام) شهید شد

لشگریان برای غارت به طرف پیکر مطهر امام حسین(علیه السلام) هجوم آوردند

هرچی میتونستن برداشتند

به لباس کهنه و انگشت و انگشتری  رحم نکردند

در آخر عمربن سعد(لعنه الله علیه) دستور داد

گفتنش برام سخته ...

دستور داد که با اسب بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام بتازند...

با اسب...

کوفیان و شامیان  نفهم برای رضای خدا فرزند رسول خدارو به شهادت رسوندند و برای قرب خدا از هیچ توهینی فروگذار نکردتد.

جنگ تمام شد

دشمنان خدا به شهرهایشان باز گشتند...

منو ببخشید

دشمنان پسر رسول خدا نعل اسب هایی رو که به پیکر مطهر امام حسین(علیه السلام) تاخته بود رو درآورده و برای برکت و شانس و خوش یمنی به در خانه هاشان آویختند.

در آن شهر و دیار این یک سنت شد

این که از نعل اسب برای خوش شانسی استفاده بشه  ،

 و گذشت

 

تا اینکه این سنت شوم از طریق گسترش حکومت اسلامی به روم و یونان و اروپا و ... رفت و با گردشی دوباره به کشورهای اسلامی و ایران بازگشت.

باید شرمنده باشیم از این استفاده ناآگاهانه...

نعل اسب مایه سعادت و خوش شانسی یا شقاوت و بدبختی؟؟؟؟؟

 در آخر ازتون خواهش میکنم در انشار این مطلب از هیچ تلاشی فروگذار نکنید تا آگاه شوند همه ناآگاهان....

استغفرالله ربی و اتوب الیه

بعداً نوشتــــــ:

یکی از دوستان این پیام رو توی نظرات گذاشتند:

سلام

آنچه به ان اشاره کرده اید در کتب مختلفی نقل شده از جمله کتاب:

کامل البهائی فی السقیفه نوشته ی عماد الدین طبری جلد 2 ص 123 و کتاب التعجب من اغلاط العامه نوشته ی کراجکی ص 116 و 117

همینطور در کتاب «عزادار حقیقی» نوشته محمد شجاعی اشاره شده که ابوریحان بیرونی در کتاب خود مردم را از این کار نهی کرده، اما ظاهراً نگفته که در کدام کتاب ابوریحان بیرونی این مطلب آمده

بد نیست این را هم بدانیم که در تفسیر نمونه جلد 9 ص 253 که تفسیر آیه ی 107 و 108 سوره ی هود هست گفته که هنوز هستند افرادی که به خرافه ها معتقداند، و میگند که نعل اسب شانس میاره و عدد 13 نحس هست و پریدن از روی آتش موجب خوشبختی میشود و ... دقت کنیم گفته شده: "خرافه

برگرفته از وبلاگ یاس

 کلیب زیر حمل عکس امام حسین ( علیه السلام )  توسط مورچه ها  بعد از خراب شدن خانه ها را نشان می دهد .

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۵
تیر

 

 

وبسایت روستای الکران ، بر خود وظیفه می داند  ضمن عرض تسلئیت به بازماندگان خاندان همتی و اهالی محترم و شریف روستای لنگه بیز  ، برای این خاندان محترم صبر و بردباری و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات را آرزو نماید . ( لطفاً جهت مشاهده تصاویر و بقیه مطالب بر روی ادامه مطلب کلیک نمائید .)

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۵
تیر

  عید سعید فطر را از طرف وبسایت و از طرف آقای حبیب قاسمی خدمت همشهریانم تبریک می گوئیم .

 

                                      عاریف  ا و لا نو ن  سؤ گلی جانانی  و طن دی

                              هم غیرتی ، هم ناموسی ، وجدانی  وطن دی

 

این تنها یکی از اشعاری هست که استاد حبیب قاسمی در آهنگ هایشان می خواند ،

همشهریان محترم ، صحبت از معرفی یک هنرمند نیست ، صحبت از یک خانواده هنرمند است ، صحبت از قدمت یک هنر اصیل و ریشه دار در این خانواده  است ، برای معرفی استاد حبیب قاسمی ، من با دو مشکل مواجه هستم .

1- برای معرفی ایشان حد اقل باید دو نسل قبل از ایشان معرفی شوند ، آقای حبیب قاسمی در واقع جزئی از یک کل می باشند ، پیشینه هنری این خاندان به حدود دو قرن پیش مربوط است ، آوازه هنری پدر و پدر بزرگ ایشان فراتر از منطقه ارشق می باشد .

2- معمولاً شعرا و هنر مندان دارای روحیه ای لطیف و ظریف می باشند ، نوشته های حقیر نیز معمولاً توأم با طنز و کنایه می باشد ، امیدوارم روحیه لطیف ایشان را نرنــــــــــــجانم .

 

                                        استاد حبیب قاسمی

      

                         سنه مشتاق ا و لا نلار  چوخ  و فا د ن دم ورار

                      امــــا

                      نفد ر ی مهربان اولسا منیم تک مهربان اولان یوخد و ر

                     محبت درسینده من هر ماجرادن آلمیشام اعـــــــــلاء

                     محبت مکتبینده  بنــنان آخر امتحان یــــــو خد و ر

              

حدود یکصد و اندی سال پیش جمعیت روستای الکران سال به سال در حال فزونی بوده و زمینهای زراعی موجود جوابگوی نیاز های معیشتی اهالی را نمی داده ، در نتیجه عده ای از اهالی تصمیم می گیرند به روستاهای پائین دست مهاجرت نمایند . روستاهایی مثل پیر علیلو ، بلوط کندی ، امیر کندی ، آقبلاق ، زرگر ، بنابر این تعداد قابل توجهی از اهالی روستاهای مذکور ، اصالتاً الکرانی هستند ، پدر بزرگ آقای حبیب قاسمی ( استاد بزرگ مرحوم صمید خان ) نیز به روستای بلوط کندی مهاجرت می نمایند ، سنگ بنای هنر موسیقی و آواز خانی در این خاندان به قبل از مرحوم صمید خان بر می گردد ، اما مرحوم صمید خان آن را به زیبایی هرچه تمام تر آموخته و اجرا می نموده ، مرحوم صمید خان از افتخارات منطقه بوده  بطوریکه آوازه او تا آنسوی مرز و باکو میرود  ، ایشان را در ردیف هنرمندانی همچون ابولفتح علی اف ، تیمور مصطفی اف  و علی بابا ممد اوا  میدانند البته هنرمندان باکویی در آن زمان آرزو داشتند همانند هنرمندان ایرانی بخوانند  و این هم نمونه ای از آن آرزو که توسط ابولغتح علی اف حدوداً 70 سال پیش سروده شده .

 

 

، چندی پیش سفری داشتم به دشت مغان و با پیر مرد 80-90 ساله ای هم صحبت بودم ، ایشان گفتند من بعضی از اهالی الکران را می شناسم ، پرسیدم مثلاً چه کسانی را  ؟  اولین شخصیکه نام برد مرحوم صمید خان بود ( پدر بزرگ آقای حبیب قاسمی ) .

بعد از مرحوم صمیذ خان ، فرزند او یعنی مرحوم حاج قلی خان نگذاشت ساز پدر در گوشه ای خاک بخورد ، او نیز از این ساز و هنر بخوبی صیانت و بهره برد ، او علاقه زیادی به الکران داشت ، بطوریکه من چشم باز کردم او را پیوسته در الکران می دیدم  و تا سالها نمیدانستم خانه او در بلوط کندی ( که آن زمان  بلو طی  می گفتند )  است  .

 

 

شاهدان عینی می گویند زمانیکه اهالی روستای الکران در تابستانها به ییلاق ( ارتفاعات آرالا قیا سی و خول، نزدیک پاسگاه فعلی ) می رفتند ، مرحوم حاج قلی خان نیز ساز خود را برداشته و جهت شاد نمودن و تنوع بخشی به اهالی به آنجا می رفته ، این اقدام ایشان ، نشان از عمق عشق و علاقه نسبت به هموطنان خود بوده . ( بنابر این آقای حبیب قاسمی برود خدا را شکر  کند  که ما اهالی الکران برای شاد کردن خودمان ، ایشان را تا آرالاقیاسی نمی کشانیم ) مرحوم حاج قلی خان علاوه بر شهرت هنری خود ، در تعصبش نسبت به اهالی و اراضی الکران نیز ، زبانزد بود ، بطوریکه هر کجا احساس می نمود تعرضی نسبت به اراضی و اهالی در جریان است ، سینه سپر نموده و در صف مقدم مدافعان قرار می گرفت .

و اما بعد از مرحوم حاج قلی خان ، یکی از فرزندان خوشرو و خوش چهره این خاندان یعنی آقای حبیب قاسمی علیرغم ناملایمات زمانه نگذاشت این هنر بدست فراموشی سپرده شود و اکنون صیانت و نگهداری از این هنر اصیل و مردمی آذربایجان ، بر عهده آقا حبیب است ،   بی شک راهی را که  استاد حبیب تاکنون طی نموده ، با توجه به شراط زمانه ، بسیار سخت تر از دوران پدر بزرگ و پدر خود بوده است ، با مثبت اندیشی و واقعیت نگری که حقیر در آقای قاسمی سراغ دارم، از صمیم قلب به ایشان تبریک گفته و برای ایشان و خانواده مخترمشان آرزوی سلامتی دارم .

                    

 

لازم به توضیح است ، شرح زحمات و آثار هنری این خاندان از عهده حقیر خارج است ، برای همین مختصر هم ، بدلیل ذیق وقت، هیچ هماهنگی نتوانستم با آقای حبیب قاسمی داشته باشم و از این بابت از ایشان پوزش خواسته و  حقیر در حد بضاعت ،  و مقدمه ای مختصر جهت آشنایی نسل جدید با این خاندان نوشتم ، انشاالله فرزندان و نوادگان محترم مرحوم  حاج قلی خان  همکاری نموده و در آینده حق مطلب را بیان نمائیم  .

 و اما همشهریان عزیز ،من خیلی صحبت کردم ، این بود تمام هنر من ! و حالا فقط به دو نمونه از هنر  آقای حبیب قاسمی گوش داده و خود قضاوت نمائید که آیا هنر من شما را برسر ذوق می آورد یا هنر ایشان ؟

                                                      

 

                           

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۷
خرداد

 

سلام

  جهت اطلاع :  مطالب مفصلی به ادامه این مطلب اضافه گردید .

دیدن عکسهای قدیمی همیشه جذاب و خاطره انگیز است ، رسانه های خارجی برای جذب مخاطب ، یکی از برنامه های خود را به نمایش عکسهای قدیمی اختصاص می دهند .

  ایستاده از راست :  1- مرحوم بالاخان غریبی 2-  مرحوم میرزا علی دشتی 3-  آقای پا پور باقرزاده 4-  مرحوم آدیگوزل روحی 5-  آقای خداشکر نوروزی

نشسته از راست :  1-  آقای مروت باقرزاده ( این مرد دوست داشتنی )   2-  مرحوم احمد باقرزاده  3-  آقای خدامعلی فروزان

عکس بالا نیز برای من جذاب و خاطره انگیز می باشد ، همه چهره های که در عکس هستند را بخوبی می شناسم به غیر از یکنفر ( نفر اول نشسته از راست ) از آقای پاپور باقرزاده ، این مرد خوش چهره و با خصوصیات اخلاقی لوطی منش  تا مرحوم میرزا علی دشتی که مدت کوتاهی شاگرد ایشان بودم .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۴
خرداد

سلام

همشهریان و کاربران محترم

 قبولی طاعات و عبادات شما سروران گرامی ، آرزوی ماست .

مولوی می گوید   عقلها  را عقلها  یاری دهند

در رابطه با سخن آخر  باستحضار  شما گرامیان می رسانم ، با توجه به اظهار نظر های شما بزرگواران ( بماند فعلاً آن قسمت از اظهار نظر ها  که اینجانب را شرمنده نمودید و حقیر خود را لایق کلمات و جملاتیکه بکار بردید   نمی دانم ) .

اینجانب جهت تکریم همشهریان و سایر بازدید کنندگان محترم از این وبلاگ ، در تصمیم خود تجدید نظر نموده و کما فی السابق در خدمت شما سروران هستم ، با این تفاوت که :

1- سایت رسمی روستای الکران همان الکران سسی می باشد ، زیرا هم مجهز است و هم یک سایت رسمی و واقعی بشمار می رود و با توجه به نامگذاری سایتهای منطقه از نامگذاری مناسبی برخوردار می باشد .

2- همانگونه که خود شما فرمودید ، این سایت نیست بلکه وبلاگ است و در واقع همانند یک آلبوم خانوادگی می باشد ، حقیر بعد از این به فرا خور وقت خود و همکاری اهالی روستا ، به مطالب و موضوعاتیکه تاکنون به آنها می پرداختم ، خواهم پرداخت  ولی با سرعت کمتر .

3-شما می توانید موضوعات روز و عکسهای روز و . . .  را از طریق کانال الکران سسی و یا سایت آن که آقای علی شاهی زحمت راه اندازی و هدایت آن را بر عهده دارند ، پیگیری نمائید .

4- شما می توانید مطالب ، عکسها ، خاطرات ، و اظهار نظر های خود را چه از طریق الکران سسی و چه از طریق این وبلاگ به دست ما برسانید ، در واقع این دو مکمل همدیگر هستند ، شما با هر کدام راحت بودید ، همکاری نمائید .     عرضم در این قسمت تمام .

و اما ، بزرگواری در اظهار نظر ها خطاب به اینجانب فرموده بودند " شما نیز همانند ورزشکاران می خواهید در اوج خداحافظی نمائید "

بله ، می خواستم این کار را انجام دهم  ولی خداحافظی تنها که کافی نبود ، باید دور افتخار نیز به دور الکران می زدم ! ، که آن هم با توجه به این که اینجانب 47 سال است که دود تهران را می خورم  آیا به نظر شما می توانستم این دور را بزنم ! ؟ . پس ،  از من درس عبرت گرفته و گول ظاهر پر زرق و برق تهران را نخورید دست از روستا بر ندارید که زندگی واقعی همانجاست . 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۴
خرداد

 

 سلام

 همشهریان محترم ، همانگونه که خود بهتر از من می دانید ، همه  انسانها علاقمند به زادگاه خود بوده و دوست دارند در طول حیاتشان کاری برای آنجا انجام دهند، مشکلی از مشکلات آنجا را بر طرف نمایند و حتی خیلی ها وصیت می نمایند پس از مرگشان آنها را در زادگاهشان دفن نمایند .

اینجانب نیز  همانند خیلی های دیگر ، زادگاه خود را دوست داشته و دارم ، لذا از حدود سه سال پیش به فکر  انجام کارهایی برای زادگاه خود افتادم که یکی از آنها ایجاد سایتی برای روستای الکران بود ، کارهای اجرایی مختصری نیز انجام گرفته که از نظر اینجانب اندک هستند و هنوز کارهای زیادی بر زمین مانده است ، از تهیه و تنظیم شجره نامه اهالی گرفته تا کم کردن ارتفاع تپه جلوگیر . هنوز از زهد و تقوی حاج شیخ یدالله در عنغوان جوانی نگفته ایم ، از ساز مرحوم صمید خان ، از تعصب مرحوم حاج قلی خان نسبت به الکران  ، از هنر استاد حبیب قاسمی ( که در نوروز 94 جایژه ویژه هنری را در کشور ترکمنستان از آن جمهوری اسلامی ایران نمود ) ، از ساده زیستی و بی نظیر بودن مرحوم حجت الاسلام حاج غریبی ، از توبه مرحوم مشهدی هادی ،( او موزیسین بوده و در یک حالت تعجب آور  آلات موسیقی خود را آتش زده و توبه می نماید و به درک و فهم مسائل شرعی پرداخته و در این کار شهره می یابد .  ) و از پدر شهید سعید طالبی ، از هنر آشپزی حاج آقا خان میر زا ، از مداحان ارجمند اهل بیت و . . .  نگفته ایم .

    

 

اکنون به دو دلیل تصمیم به تعطیلی وبسایت و خدا حافظی با شما از طریق دنیای مجازی گرفتم .

1- حقیر در امور زندگی شخصی خود دارای مشغله های زیادی بوده و فرصتی جهت انجام سایر امور ندارم .

2- روستای الکران اکنون دارای دو سایت می باشد ، یکی همین سایتی که اکنون در آن هستید  و دیگری سایتی می باشد با نام الکران سسی ، واین به نفع  روستا نیست .

سایت الکران سسی ، سایتی است تکمیل ، و مجهز ، دارای سامانه پیامکی ،کانال تلگرام ، آپارات ، و از همه مهمتر دارای مدیری جوان بنام آقای علی شاهی  .

       

                                        آقای علی شاهی در کنار مادر بزرگ

آقای علی شاهی یکی از نوادگان کربلایی عباسعلی بوده و نوجوانی هستند با انگیزه ، با استعداد ، و از همه مهمتر با اعتقاد ، به نظر حقیر مصلحت بر آن است که روستا دارای یک سایت بوده و همه ما نیز در یک سایت فعالیت نموده و از پراکند گی و چند دستگی پرهیز نموده تا بتوانیم از وجود همدیگر استفاده بهینه برده و بر مشکلات روستا فایق آئیم .

 

                          WWW.ALKARANsasi.ir  

 

لذا از تاریخ 10/3/95کیبورد و مانیتور را که همان کاغذ و قلم خودمان باشد را به دست این فرزند خلف روستای الکران می سپاریم . از تاریخ فوف این سایت تعطیل و هیچگونه مطلب جدیدی در آن قرار نمی گیرد و فقط برای مدتی به نظرات گرانقدر شما گرامیان پاسخ خواهیم داد .

 

1- بر خود لازم میدانم از همه گرامیانی که در در این مدت در باره آنها مطلب گفته و نوشتیم ، تشکرنموده و چنانچه در این مدت ، دلی را رنجانده ام ، مرا بخشیده و حلال نمایند ، هدف من رنجاندن دلها نبوده و نیست ، اما از آنجا که  رفتار و گفتار افرادی مثل این حقیر که زیاد  است  ،   خطا و اشتباه او نیز به اندازه گفتار او بوده و چه بسا گناه او نیز بیشتر از بقیه باشد  ، لذا فقط با بخشش شما ها که از دست من رنجیده اید ، ، من از تنبیه خداوند رهایی پیدا  خواهم کرد .

2- از آقای رضا غریبی ( فرزند مرحوم حاجی قلیچ خان )

                                                       آقای رضا غریبی                                

 

که در این مدت علیرغم مشغله فراوان و مسؤلیتهای اداری که داشتند ، ولی هیچکدام از اینها مانع حب ایشان نسبت به وطن و زادگاه پدر نشد و اینجانب صمیمانه از ایشان تشکر نموده و برای این عزیز آرزوی موفقیت دارم . در خاتمه امیدوارم جوانان روستای الکران ، چراغی را که ما روشن نمودیم ، پر فروغتر ادامه دهند .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۹
ارديبهشت

 

     توجه : نتیجه مسابقه را در انتهاء ادامه مطلب ببینید .

 

همشهریان محترم ، در زیر هر کدام از عکسها ، سؤالاتی را مطرح نمودیم ، هر کدام از شما گرامیان بتوانید به همه سؤالات پاسخ صحیح دهید ، به قید قرعه جایزه نفیسی را از سوی وبسایت دریافت خواهید نمود .

                        عکس شماره 1

 

           آقای محبوب بلوری الکران  ، سر دفتر شماره  782  تهران

 1-  نام این شخص را بفرمائید .

2- مکانها یی که در پشت سر این شخص قرار دارد تا جایی که چشمتان کار میکند  را نام ببرید .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۵
ارديبهشت

 

 

 

 

 1- در راطه با مسابقه رالی خانوادگی ، به اطلاع همشهریان محترم میرسانیم ، از آنجا که هیچ فرد و گروهی اسپانسری و جایزه مسابقه را تقبل ننمودند ، در نتیجه اجرای مسابقه لغو گردید .

2- طرح درختکاری نیز بعلت عدم پیگیری بموقع از سوی ما ، به سال بعد موکول گردید ، البته از همان ابتدا هم برای درخت کاشتن کمی دیر شده بود , انشاالله بحول و قوه الهی وبا مساعدت بیشتر اهالی روستا ، برای سال آینده برنامه ریزی خو اهیم نمود .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۹
ارديبهشت

 

 

                    انا لله و انا الیه راجعون

condolence message1 پیام تسلیت و آگهی ترحیم

 

در کمال ناباوری با خبر شدیم حاج محمد سلطانی دار فانی را وداع گفتند  ، این مصیبت وارده را به خانواده محترم ایشان تسلئیت عرض نموده و برای متوفی از درگاه ایزد منان  مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی طلب می نمائیم .

 

                  

 

 مرحوم حاج محمد آقا دقبقاً بیست روز پیش با من تماس گرفته  و پس از خوش و بش و کلی شوخی در ارتباط با پدرم ( حاج ابوطالب ) ،   در ارتباط با طرح درختکاری  همه جوره اعلام آمادگی نمودند و حتی اظهار داشتند از پل تازه تآسیس تا احمد درسی را جای درختان را به تنهایی خواهد کند ، و گفتند شما هر چه سریعتر درختان را بدست من برسانید ، گفتم حاج محمد آقا حالا چرا اینقدر عجله می کنی ،  گفت  می خواهم از خودم به یادگار بگذارم .!! 

 

با تشکر از جناب سروان اسلامی ( فرزند آقای ایمانقلی ) که با زحمت فراوان آگهی ترحیم را بدست ما رساندند .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۳
ارديبهشت

 

از آقایان روستای الکران زیاد گفتیم و شنیدیم ، اما آیا به همان اندازه از موفقیت خانمها نیز گفته ایم ؟ مگر لاله خانم و بستی خانم نبودند  عمری را علاوه بر روشن نمودن هر روز چراغ مسجد  ، درمانگر هر دردی بودند ؟  ، مگر مادر حاج ابوطالب ،  شیرین خانم نبود ، با  گیاهان دارویی که مرکز آن در همین الکران خودمان است ، امراض سخت را در مان می نمود  ؟ آیا همه ما متولدین دهه پنجاه و قبل از آن در بیمارستان شهر بدنیا آمده ایم  ؟  اکنون نیز اگر لازم باشد ، هر کدام از بانوان حاضر در روستا ، با اعتماد بنفس کامل، به تنهایی کار یک بیمارستان را انجام می دهند ،

 

پس انصاف نیست فقط از آقایان سخن بگوئیم ، موفقیت بانوان محترم روستا ، اگر بیشتر از آقایان نباشد ، کمتر هم نیست  ، سر کار خانم دشتی ، سر خانم بلوری ، سر کار خانم صولتی و باز هم سرکار خانم صولتی ، سر کار خانم همرنگ و . . .  از بانوان موفق روستای الکران می باشند ، شنیده ام انجمن خیریه ای توسط بعضی از بانوان روستای الکران در کیانشهر تأسیس شده است ، شنیده ام یکی از دختران مرحوم حاج رحیم دل ، یکی از طبقات منزل خود را به جلسات قرآنی اختصاص داده اند ، برای همه شما بانوان محترم آرزوی موفقیت داریم ،  در عین حال برای معرفی بانوان محترم با مشکلات و چالشهایی مواجه هستیم ، به هر حال نمی توانیم نسبت به شایستگی و استعداد بانوان روستامون بی تفاوت باشیم ،  اکنون قصد معرفی یکی از خانمها را داریم  که با یک مجله شروع می شود  .

 

 

مجله ایکه تصویر آن را ملاحظه می نمائید  با نام  جنگ افزار منتشر می شود 

 

 

، این مجله آنگونه که بر روی جلد آن نوشته شده ، اولین مجله رنگی جنگ افزاری در خاور میانه می باشد که بصورت تخصصی و طبق آخرین و جدیدترین دستاوردهای نظامی روز دنیا در ایران منتشر می گردد . 

نود درصد مطالب منتشر شده در این مجله از منابع معتبر در دنیا گرد آوری و به فارسی ترجمه می شود  که مسؤلیت ترجمهء مطالب آن به فارسی ، توسط یکی از جوانان  روستای الکران می باشد .

 

 خانم فاطمه  طالبی ، یکی از نوادگان حاج ابوطالب طالبی بوده و فارغالتحصیل رشتهء ادبیات زبان انگلیسی از دانشگاه تهران می باشد .

کسانیکه به امور ترجمه آشنایی دارند ، نیک می دانند ترجمه متون نظامی بسیار سخت تر از سایر متون می باشد ، اما این خانم  اهل روستای الکران بخوبی از عهده این مهم بر آمده .

خانم طالبی در تابستان 94 در برگزاری عروسی سنتی، در روستای الکران حضور داشتند .

 روستای الکران ، تابستان سال 1394 حیاط منزل کربلایی افسر فروزان ، شخصیکه عینک به چشم دارند ، خانم طالبی می باشند .

ایشان در کنار رشته تخصصی خود به ورزش  نیز علاقه دارند ، در تابستان 94 ایشان به همراه خانواده خود به قله سبلان صعود نمودند ،  در باره انگیزه این صعود ، ایشان می گویند از آنجا که پدر بزرگم ( حاج ابوطالب ) به همراه چند نفر از اهالی روستای الکران ( حاج آقا خان میرزا ، مرحوم محمد باقر برزین ، و مرحوم هاشم اسلامی )در سال 1337 و با پای پیاده از روستای الکران به قله سبلان صعود نمودند ، من نیز بخاطر شاد نمودن دل پدر بزرگم  و احترام و زنده نگه داشتن نام آنان که به همراه پدر بزرگم در آن سال به قله سبلان صعود نمودند ، این صعود را انجام دادم .

 برای خانم طالبی و همه جوانان این روستا آرزوی موفقیت داریم .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۶
ارديبهشت

 

                           آقای بخشعلی فروزان فرزند حاج آقا مستعلی ( مصمد )

   علی آقا  ، قارداش  ساواشماقا گلیب سن  بیـــــــــــــزه   ؟  یه لبخندی  ، تبسمی  آخه .  استا مرشد سیبیلینن بیزی گورخودی ، حاجی صابر ده کی همیشه بی آغاج الینده ، جنابعالیده بوجور !! خاطا المدوگ کی وب سایت یولا سالدوخ .

 ایشان که در میان اهالی روستا به علی آقا مشهور هستند ، یکی از فعالان اجتماعی بوده و در تهران نیز عضو شورا یاری محله سراج و در واقع دبیر شورا یاری هستند . این علی آقای ما ، هر از گاهی  اوو آریگ  آغاجی نا  داش آتان کیمی ، بیر داش آتی وبسایته ! ( یه نظری می دهد ) ولی منتظر قالمی گوره داش دئدی ، دئمدی ، برای ایشان در سنگر خدمات اجتماعی آرزوی موفقیت داریم .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۲
ارديبهشت

 

 هر چند روستای الکران ماشاالله به اندازه کافی شاعر دارد ، اما خالی از لطف نیست که ببینیم و بشنویم از دیگر شعرا  از ایران و خارج .

 

 

 

کلیپی که در زیر مشاهده خوهید نمود ، شعری است از یک شاعر آذربایجانی بنام الشاد .

 

 

 

 این دو کلیپ خالی هستند .

 

کلیپ زیر شعر جدیدی است از آقای حسن برزین ( فرزند مرحوم محمد باقر ) که بمناسبت روز پدر سروده  شده ، با عرض پوزش از ایشان و آقای علی پناه ( که ایشان نیز شعر زیبایی به همین مناسبت دارند ) و همه پدران روستای الکران که امسال به علت مشغله زیاد نرسیدیم مطلب اختصاصی به همین مناسبت داشته باشیم .

                       

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۴
فروردين

 

نــــــــــــــه  ، مثل اینکه تهدبدات ما کار ساز شد و یکی از افراد فنی و صنعتی اهالی در سال اقتصاد مقاومتی  اقدام و عمل ،  اقدام و عمل نموده و عکس خود را ارسال نمودند ، ایشان کسی نیست جز  آفای علی شکری فرزند مرحوم زیاد خان .

    

               آقای علی شکری ، در دفتر کارش

                    

 مرحوم زیاد خان ، و فرزندان ایشان ، بچه ایکه در ترک موتور است علی آقا و دختر خانمیکه در قسمت جلو نشسته ، خواهر علی آقا می باشند .

مرحوم زیاد خان ، از جوانان دوست داشتنی روستا بودند ، همسر ایشان ( حوریه خانم ) از اهالی روستای پست کندی و دختر مرحوم سلمان می باشند ،  یکی از دکانداران روستا مرحوم زیاد خان بودند که اغلب مادرشان ( مرحومه ناز خانم ) مغازه را اداره می نمودند ، مرحومه ناز خانم بانویی مقتدر و سخت گیر بودند و من هر بار برای خرید به آنجا می رفتم سعی می کردم دست از پا خطا نکنم .

علی آقای شکری نیز همانند پدرشان ، فردی دوست داشتنی و البته متواضع هستند .

                                               آقای علی شکری

آقای علی شکری، متولد 1350 و دارای تخصص در امور تآسیسات ساختمان که امروزه ازنظر مهتدسین تآ سیسات اهمیت فوقالعاده ای دارد  می باشد ، زیرا کارشناسان و مهندسین در امور ساختمان معتفدند یک ساختمان علاوه بر داشتن نقشه معماری ، نقشه ء تآسیسات نیز باید داشته باشد ، اکثر اهالی روستا ، مخصوصاً آنها که اخیرآً در روستا ساخت و ساز انجام داده اند ایشان را بخوبی می شناسند ، معمولاً افراد فنی آدمهای بد اخلاق و بد قلغی هستند ،اما علی آقای ما، مهربان و تا دلتان بخواد خوش اخلاق هستند ، از نظر فنی نیز همه فن حریف بوده و به قول امروزیها ، از هر انگشتشان یک هنر می ریزد . در تابستان سال گذشته که به منزل ایشان رفته بودیم ،آسانسور ساختمان دچار اشکال شد و ما در داخل آ سانسور محبوس شدیم ، علی آقا با اینکه تخصص ایشان به آسانسور مربوط نمی شود ، اما در یک چشم بهم زدن عیب آسانسور را بر طرف و ما را نجات دادند .

   

این هم یکی دیگر از هنر های علی آقا ، حالا اگر یک زنبور روی دست ما بنشیند ، از آتش نشانی گرفته تا اورزانس ، همه جا را خبر می کنیم ، که واااای به داد ما برسید !

یکی از افرادیکه در ساخت مسجد زحمت کشید ، آقای علی شکری  هستند ، برای ایشان و همه آنهائیکه در ساخت مسجد زیبای روستا زحمت کشیدند ، دعا می کنیم .

 

 بنای قدیمی مسجد روستا ، و تصویر مرحوم طهماسب ( طهمز ) شکری ، عموی آقای علی شکری

 در فیلم برداری عروسی سنتی که در تابستان 94 برگزار گردید ، خانواده محترم آقای علی شکری بسیار زحمت کشیدند ، ابفای نقش در یک فیلم ، هزارو یک درد سر دارد ، که همسر و فرزندان ایشان با قبول زحمت و دردسر های آن ، این کار سخت و وقت گیر را انجام دادند .

 

البته حاج ایاز شکری نیز زحمت کشیدند ، ملاحظه می فرمائید که چوب را به تنهایی نگه داشته !

 

عکس زیر 25 سال پیش توسط همین علی آقای شکری  گرفته شده ، عکس مربوط است به اهالی روستای الکران ، لطفآ در شنا سایی افراد به ما کمک کنید .

 از سمت راست 1- قمری ننه ( مادر بزرگ حاج احد عطاایی ) 2-خانم گلزار ( همسر دوم مرحوم حاج یوسف) 3- مرحوم سونا خانم ( همسر مرحوم میرزا علی ) 4- خانم ننه خانم ( همسر کربلایی عبدلله نوروزی ) 5- فیروزه خانم ( همسر آقای خداشکر ) 6- خانم اینچی ( همسر حاج محمد سلطانی ) 7- دلشاد خانم ( همسر مرحوم حسینقلی )

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۷
فروردين

 

    

                                                                                                   

     

                                                 یکی از جوانان روستای الکران      

به اطلاع اهالی محترم روستای الکران بویژه جوانان می رسانیم قرار است در اردیبهشت ماه یک دوره مسابقه رالی اتومبیل رانی خانوادگی در منطقه ارشق برگزار گردد ، 

با توجه به زیبایی های جاده رحیم بیگلو و جاده الکران ، یکی از گزینه ها و پیشنهاد ها ، مسیر رضی تا الکران می باشد ، چنانچه با این پیشنهاد موافقت گردد ، الکرانیها در اردیبهشت ماه میزبان شرکت کننده گان این مسابقه خواهند بود ، لذا علاقمندان و جوانان الکرانی خودشان را آماده برای شرکت در مسابقه نمایند ، مثل برگزاری عروسی سنتی نباشد ، بعداً گلایه کنید که چرا نگفتیم .

 

 

 

 مطلب دوم اینکه ، چندی پیش یکی از اهالی ( جناب سروان اسلامی ) با وبسایت تماس گرفته و پیشنهاد قشنگی را فرمودند ، پیشنهاد این بود که ما در قسمت هایی از جاده الکران را درختکاری نمائییم تا در آینده زیبایی راه الکران دو چندان شود ، حتی ایشان تقبل نمودند در تهیه درخت از وزارت جهاد کشاورزی همکاری نمایند ، لذا اگر اشخاص دیگری آماده همکاری جهت هزینه های آبیاری و نگهداری درختان هستند ، اعلام نمایند تا ما این طرح قشنگ و با آتیه را پیگیری نمائیم .

 

 تصور کنید کنار این جاده یا حتی قسمتی از آن مثلاً از جلوگیر تا پل تازه تآسیس درختکاری شده باشد ، آیا زیبایی آن بیشتر از این که هست نخواهد بود ؟ ممکن است بعضی ها به قسمتهایی از این طرح  ( مثل آبیاری آن ) ایراد بگیرند ، باور بفرمائید حتی با یک مدیریت ضعیف هم می شود این طرح را اجرا نمود  ، فقط  دو مثقال همت می خواهد که یک مثقال آن را در مدخل ورودی روستا داریم !

            الکران نی بالاسی ،  ایندی دن ، ده ده سی کیمی باخماقیــنن ایستی بیزی قورخودا ،   ایشون پسر آقای حسن برزین هستند .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۱
فروردين

 

روز مادر در راه است ، و من در عجبم که کدامین روز ، روز مادر نیست  .

 

 

 

روز مادر را به تمامی مادران ، بویژه مادران سخت کوش و با محبت روستای الکران تبریک می گوئیم ،

 و در این روز خوب است  فرزندان و نوادگان آنان ، با اظهار نظر خود ، احسا سات خود را نثار عزیزان خود نمایند .

  اشعاری از آقای علی پناه نوروزی به آخر صفحه روز مادر افزوده شد .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۸
فروردين

 

        

دانش آموزی برگه امتحانی را سفید داد و روی آن نوشت :

 

سکوتم نشانه ی نداشتن معلومات نیست… آنچه در ذهن من است قابل بیان نیست.

 

به او مدرکی دادند که در آن نوشته شده بود:

 

رد شدنت نشانه ی شکستت نیست بلکه شوخ طبعی ات ارزش دیدنت در سال آینده را دارد .

    

    

 

                                           

  ایشان آقای حسن برزین هستند ، همان شخصی که شعر اولش اشگ خیلی ها را در آورد ، این حسن آقا از ما می ترسه ، ما نیز از ایشان می ترسیم  !  دلیل ترس ما وجود همین عکس می باشد  ، دلیل ترس ایشان هم اینه که در طول یکسال گذشته ، ایشان فقط یک نظر به وبسایت فرستادند ، آن هم همین چند روز پیش بود ، آنهم یطور خصوصی و مطلب خاصی نیز نگفتند ، در چند کلمه از ما تشکر نمودند .  

 

 این کلیپ شعری است از آقای حسن بزین که با صدای خود ایشان پخش می شود .

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۸
اسفند

 

   یا مقلب القلوب والابصار

 

  همشهریان عزیز ، سال 94 نیز به پایان رسید ، ابتدا یاد و نام همشهریانیکه در سال جاری از میان رفتند را گرامی داشته و برای باز ماندگان صبر و بردباری مسئلت داریم ، مرحوم حجت الاسلام میرزا محمد غریبی ، مرحوم حاج نادر ، مرحومه حاجیه خانم ننه لر ، مرحومه حاجیه خانم تابس مطیع ،  مرحوم محمد باقر زاده  ، مرحوم فیاضی و مرحوم الله شکر و ...   و یادمان نرود روزی ما نیز از مسافران این کاروان خواهیم بود ، پس توشه راه را فراموش نکنیم .

                                     


از همه آقایان و خانمهای محترم که در طول یکسال گذشته ، اوقات گرانفدر خود را صرف بازدید از این وبسایت نموه و با قلم و افکار زیبای خود ، از ما انتقاد نموده و یا خود انتقاد شنیدند ، صمیمانه تشکر می نمائیم .

 

عید نوروز را به همه شما سروران و همشهریان محترم تبریک گفته و برای آن وجود عزیز و خانواده محترم از خداوند منان آرزوی سلامتی و تندرستی داریم .

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۶
اسفند

(( انا لله و انا الیه راجعون ))

 

 condolence message1 پیام تسلیت و آگهی ترحیم

 با کمال تأسف و تأثر باخبر شدیم ( اله شکر  صالح  ) امروز 26-12-94 دار فانی را وداع گفت ، این مصیبت وارده را به خانواده محترمشان تسلیت عرض می نماییم و  از خداوند متعال برای  متوفی طلب مغفرت و برای بازماندگان صبر جمیل مسئلت می نمائیم . مراسم تشیع وخاکسپاری 94/12/27  در ساعت 9:30 از کیانشهر انجام خواهد شد .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۶
اسفند

 

تصویر  یکی از نو جوانان شرکت کننده در چهار شنبه سوری سال 47 را مشاهده می فرمائید

 

                                         
  جمله دشت مغان شما را به اشتباه نیندازد ، ایشان پسوند فامیلیشان الکران و صادره از مشکین شهر می باشد .                                                     

 

 

 

 ایشان از اهالی الکران و یکی از پدران زحمتکش و موفق روستا می باشند و متولد 1338  هستند .  هر فرد بتواند نام وی و نام پدر و مادر ایشان را بگوید ، به قید قرعه یکی از تآلیفات فرزندان حاج آقا بی لر ( آقایان دکتر تقی و دکتر نقی دشتی ) را بعنوان جایزه  از طرف مدیران وبسایت دریافت خواهد نمود . 

راهنمایی : پدر ایشان در زمانهای قدیم در روستا دکــــــــان داشته ، کلاً من با کلمه دکان و دکانداران میونهء خوبی دارم و از افتتاح وبسایت همش دنبال دکان و دکانداران هستم ،

به نظر میرسد مسابقه در این مرحله کمی سخت است ، لذا  شرکت کننده های محترم  مجازند دو مرتبه نظر دهند .

در ارتباط با این مسابقه ، به اطلاع همشهریان محترم می رساند چند روز دیگر این مسابقه به اتمام خواهد رسیده و باید صاحب عکس را معرفی نمائیم ، اما در ارتباط بامعرفی این نوجوان دیروز و پدر زحمتکش امروز مشکلی وجود دارد ، من آن مشکل را اینگونه بیان میکنم :

شهید مرتضی مطهری فرزندی دارد بنام علی مطهری که تابحال هر کجا صحبت می شد می گفتند ، علی مطهری فرزند شهید مرتضی مطهری ، اما پس از انتخابات اخیر ، عده ای معتقدند هر جا صحبت از شهید مطهری بشود بهتر است بگویند ، شهید مطهری پدر علی مطهری ، یعنی سطح شهرت و اعتبار فززند از سطح شهرت پدر بالاتر رفته .

این پدر زحمتکش اهل روستای الکران نیز فرزندی دارد که سطح شهرت و اعتبار او به نظر می رسد بالاتر از پدر می باشد ، ومن مانده ام بر سر دو راهی ، روزیکه خواستم ایشان را  معرفی نمایم ، چگونه این کار را انجام دهم ، لطفا در این باره نیز اظهار نظر نموده و راهی پیش پای من قرار دهید .

            عکسی دیگر از این پدر زحمتکش با پیراهن سفید

 

بهتر ه که با میل و اراده خودتون جواب مسابقه را پیدا کنید ، در غیر این صورت و با عرض پوزش از صاحب عکس ، مجبورم به شیوه های دیگر متوسل بشوم .

 

     آقای حاج صابر در کنار فرزندشان ، آقای مهندس داوود صولتی .    چه عجب این پدر و پسر این دفعه  نه چوبی در دست دارند  و نه گو نه  باخان !

به اطلاع شما عزیزان می رساند مسابقه در تاریخ 23 /12/ 94 به پایان خواهد رسید و پس از آن نظری پذیرفته نخواهد شد .

همشهریان عزیز این مسابقه نیز  که با هدف شناختن نسل میانی یکی از اهالی برگزار شده بود به پایان رسید و همانگونه که مشاهده می فرمائید ، فرد مذکور آقای حاج صابر صولتی فرزند مرحوم علی بنده و ایپک خانم و نیز پدر آقای مهندس داوود صولتی هم او که چندی پیش همه شما ها با بیوگرافی این عزیز افتخار آفرین آشنا شدید ، هستند . و آقای مهندس اکبر غریبی فرزند حاج آزادخان نیز برنده مسابقه شدند ،

                                               

     آقای مهندس اکبر غریبی ، دارای مهندسی صنایع غذایی که یکی از افراد با هوش در شناسایی اهالی روستای الکران نیز هستند .     

ضمن تبریک به ایشان ، از ایشان دعوت بعمل می آید به دفتر وبسایت روستای الکران تشریف آورده و جایزه خود را که یک جلد از تآلیفات برادران دشتی می باشد را تقدیم ایشان نمائیم ، البته از آنجا که دادن کتاب ، بهترین هدیه می باشد ، آن عزیزی هم که در تاریکی تیری را رها کرده بودند ، هم ، اگر تشریف بیاورند به ایشان نیز جایزه خواهیم داد ! ، ایشان چون از یگان نیروی انتظامی بوده و در تیر اندازی تبحر دارند  تیرشان در تاریکی به هدف خورده ، سایر همشهریان در مسابقات بعدی  هوس نکنند تیری در تاریکی رها کنند .

           

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۳
اسفند

 

صبح چهارشنبه سوری بانوان روستا گردهم می آمدندبه چشمه روستا می رفتندوهمراه خودجاروکهنه و پیاز می بردند.

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۷
اسفند

                                        

                      

(( انا لله و انا الیه راجعون ))


 condolence message1 پیام تسلیت و آگهی ترحیم

 با کمال تأسف و تأثر باخبر شدیم (حاجیه خانم ننه لر   همسر گرامی مرحوم حاج نادر بدری  ) امروز 7-12-94 دار فانی را وداع گفت ، این مصیبت وارده را به جناب آقای حاج یدالله فرزند ارشد مرحومه و سایر بازماندگان محترمشان تسلیت عرض می نماییم و  از خداوند متعال برای  متوفی طلب مغفرت و برای خانواده محترمشان صبر جمیل مسئلت می نمائیم . مراسم تشیع وخاکسپاری فردا در ساعت 9:30 از کیانشهر انجام خواهد شد .
ضمناً مجلس ختم آن مرحومه در روز یکشنبه مورخه 9-12-94 از ساعت 18/30 الی 20/30 در حسینیه قمر بنی هاشم ( ع ) واقع در کیانشهر ، خیابان ابراهیمی ،خیابان چیت ساز برگزار می گردد .


 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۳
اسفند

 

                

 

همشهریان  عزیز ، هدف من از نوشتن این سفرنامه ها  این نیست که بگویم من کجاها رفتم ، همه جای دنیا هم که رفته باشم ، اتفاق خاصی رخ نداده ، ارزش حقیقی انسانها را ، خداوند  در کتابش اینگونه بیان می کند

                                ان اکرمکم عند الله اتقو ا کم

منتهی در بعضی از این سفر ها مواردی وجود دارد که فکر می کنم به شنیدنش و یا دیدن عکسش بیارزد ،مثلاً در سفر به قله سبلان ، آیا ماجرای خرسها جالب نبودند ؟

در سال 1388 فرصتی دست داد تا به کشور انگلستان سفر کنم ، از تهران تا لندن حدودآ 6 ساعت زمان صرف شد ، وقتی به فرودگاه هیتروی لندن رسیدم ، بخاطر شلوغی بیش از حد باند فرودگاه ، به هواپیمای ما اجازه فرود نمی دادند ، وحدوداً به مدت 5 دقیق  هواپیمای ما بر فراز شهر لندن در حال پرواز بود

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۷
بهمن

همشهریان محترم ، اگر خاطر مبارکتان باشد در آذر ماه کلیپی از یکی از دختران خردسال روستا را ملاحظه نمودید ، اکنون یکی دیگر از دختران محترم روستا کلیپی مشابه ارسال نموده اند ، لطفاً ملاحظه فرمائید .

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۵
بهمن

                            

اهالی روستای مرزی و محروم الکران از ابتدای شکل گیری انقلاب و حتی قبل از آن، از زمان حمله چند باره روسها به این روستای مرزی ، در صف مقدم مبارزه بوده اند و در این راه شهداء و جانبازی نیز تقدیم انقلاب و کشور نموده اند .

اولین شهید این روستا به سال 1320 بر می گردد ، شهید حسن خان اصلانی که بخاطر فریب دادن روسها به شهادت رسید .

                                                                       

دومین شهید روستا ، شهید سعید طالبی الکران که در جنگ هشت سال دفاع مقدس و پس از چهار سال حضور آگاهانه در جبهه های حق علیه باطل به فیض شهادت نایل گردید .

                                                                                                             

جانباز سر افراز این روستا ، برادر عزیز آقای مختار شاهی، جانبازی که سالیان سال است درد و رنج و سختی ناشی از آسیب عضوی از بدن را تحمل می نماید .

                                      جانباز عزیز روستا آقای مختار شاهی

سایر  اهالی روستا نیز همواره در صحنه بوده و خواهند بود، از حضور در نمازهای جمعه در شهر رضی و حضور در راهپیمایی روز قدس در رضی گرفته تا حضور در راه پیمایی در روز 22 بهمن در تهران .  امسال نیز اهالی روستای مرزی الکران در راه پیمایی 22 بهمن یکبار دیگر با شهیدان و جانبازان خود پیمان بسته و همراه با سیل خروشان هموطنان خود عزم و اراده خود را به نمایش گذاشتند .

                 

                          تعدادی از اهالی روستای الکران در 22 بهمن 94  تهران - میدان آزادی

 در هفتم اسفند نیز اهالی روستای محروم و مرزی الکران به تآسی از روحانی برجستهء این روستا ، مرحوم حاج شیخ محمد غریبی، این عالم وارسته و پرهیز کار که افتخار استان اردبیل نیز بود ، در پای صندوقهای رآی حاضر گردیده و نمایندهگان مجلس با اهمیت خبرگان رهبری و مجلس محترم شورای اسلامی را انتخاب خواهند نمود .          

                         

مرحوم حاج شیخ محمد غریبی ، روحانی که واعظ محترم در مجلس ختم ایشان فرمودند ، طبق بررسی که بعمل آمده ، همانند این مرحوم ، هفت نفر در سطح ایران وجود دارد ( از نظر زهد ، تقوی ، و منش زندگی ) . روحش شاد، یاد و نام ایشان برای همیشه در دلهای ما الکرانیها خواهد ماند .

 

       

                          ( 1 )

و اکنون به سخنان یکی از اهالی این روستا که یکی از شاهدان عینی  حمله روسها به این روستا بوده گوش میکنیم ، ( این سخنان در سه بخش تنظیم گردیده ) ایشان حاج آقا بیگلر ( بی لر ) در آن زمان نوجوانی 14-15 ساله بوده و خود در این نبرد نابرابر شرکت داشته اند ، نابرابر از این جهت که حکومت وقت هیچگونه حمایت و پشتیبانی در حد انتظار از اهالی ننموده و خود اهالی با دست خالی در مقابل روسها ایستادگی نموده و از خاک کشور خود حفاظت نموده اند .

  

                                  ( 2 )
 

                               ( 3 )
                  

 با تشکر از آقای علی شاهی ( الکران سسی ) که در تهیه این گزارش ما را یاری نمودند .

        

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۸
بهمن

تصور بفرمائید در چراگاه های دور و مراتع صعب العبور روستا مثل نرمان سنگری  ، خولون ییلاغی ، میان دره و . . . گوسفندی پایش شکسته ، چه کسی باید او را مداوا و مراقبت نماید تا به روستا برسد ؟ یا مهم تر از آن تصور بفرمائید  گوسفند یا بزی در قره قوش قیسی بچه به دنیا آورده  ، چه کسی باید از او مراقبت ویژه نماید تا هم خود وهم بچه اش صحیح و سالم تحویل خانواده اش گردد ؟ نقش چوپانهای روستای مرزی الکران در اداره امور روستا ، کمتر از سایرین نبوده و نیست .

 

                                     

 

حیفم می آید از چوپانهای قدیم روستا ، این مردان خشمگین و ترسناک دوران کودکیم خاطراتی که در ذهن دارم بازگو نکنم .

                               

 

 

چوپانی در آن زمان یکی از شغلهای شریف و پر در آمد و در عین حال پر درد سر محسوب می شد که هر کسی جرأت انتخاب این شغل را نداشت . یکی از شیطنتهای دوران کودکی ما ، زمان مراجعت گله ها از صحرا بود ، دسته  گله ها نیز مثل الان کم نبودند مثلاً ابتدای دسته گله که درب خانه ما بود ، انتهای آن درب خانه آقا ایستام بود .

من و چند نفر از همبازیهایم در جایی کمین میکردیم و  همینکه ابتدای دسته گله از راه می رسید ، با وسائل و ابزاریکه از قبل تهیه نموده بودیم گله را می ترساندیم و گوسفندان هر کدام به سویی فرار می کردند و در نتیجه چو پانی که از صبح رفته صحرا و خسته شده ، اذیت می شدند و نهایتاً عصبانی از دست ما .

                            

البته اینگونه نبود که ما همیشه در شیطنت خود موفق باشیم ، هر از گاهی گیر یکی از این مردان خشن و ترسناک می افتادیم و هر کدام از آنها برای تنبیه ما عکس العمل های متفاوتی از خود نشان می دادند  که در زیر به اسامی آنها می پردازم ، یه وقت شما فکر نکنید این اسامی مربوط به اختلاس کننده های میلیاردی مثل بابک زنجانی ،محمود خاوری ،شهرام جزایری و فاضل خداداد و.... می باشد ، نه  اینها اسامی انسانهای پاک روستای الکران میباشد ، منتهی چون من فرصت نداشتم بعضی از این عزیزان را از نزدیک دیده و کسب اجازه نمایم ، مجبورم به اختصار نام آنها را ببرم .

مثلاً آقای ع ،ق - این مرد قد بلند و قوی، وقتی با شیطنت ما مواجه می شد ، من را می گرفت و با یک دست بالای سر خود می برد و من اون بالا شروع می کردم به التماس و دست و پا زدن، اون بالا برای من بقدری ترسناک بود که انگار از روی ساختمان5 طبقه می خواستم سقوط کنم ، تصور می کردم او قصد دارد من را از اون بالا پرت کند پائین ، ولی او هرگز این کار را نمیکرد و پس از طی مسافتی وقتی حسابی اشگ مرا در می آورد ، به آرامی می گذاشت زمین .

                   در رابطه با مطلب بالا ، و با توجه به عکس فوق ، پیدا کنید پرتقال فروش را .

 

آقای ( و ، ن ) این مرد به ظاهر آرام و بی خطر ، اما خدا نکند دست او به گوش کسی می رسید ، طرف اگر گوشش از جا کنده نمی شد ، شانس می آورد که من یکی از آن افراد خوش شانس بودم .

یکی دیگر از این مردان خشمگین و ترسناک دوران کودکی من آقای خدمتعلی بود . همین نفر اولی که در عکس زیر می بینید .

این مرد خوش چهره و دوست داشتنی ، چوب دستی خود را به قصد زدن ما بالا می برد ،تا چوب دستی او به زمین فرود بیاید، ما نصف جون می شدیم ، چوب او در سمت چپ و راست ما به زمین اصابت می کرد ولی نمی دانم چرا به ما اصابت نمی کرد .

این مردان خشمگین و ترسناک ، اکنون که ماها بزرگ شدیم  آنها نیز به مردان  رئوف  و مهربان تغییر نموده اند ، اما از خدا که پنهان نبست از شما چه پنهان ، هنوزم که هنوز است من هر بار آنها را در مجالس و محافل می بینم باز هم می ترسم شما را نمی دانم .

آخرین چوپانیکه در روستا او را اذیت کردم در تابستان 94  و  آقای ( ی - م ) بود ، ایشان که فارغالتحصیل در رشته حقوق می باشد ، بخاطر حل مشکلات روستا و شاد کردن دل اهالی ، به مدت یک روز  لباس چوپانی را بر تن نمودند  ، در همین جا تشکر و قدر دانی خود را از این جوان متواضع و دوست داشتنی اعلام نموده و رحمت می فرستم به روان پدر مرحوم ایشان .

 

 

 

 

روزی معلم سر کلاس به یکی از شاگردان گفت درس چوپان دروغگو را بخوان.
بچه پاسخ داد ، آقا ! پدرم این صفحه را از کتابم پاره کرده.معلم بر آشفت و جویا شد . به چه دلیل ؟
پسره با لحنی لرزان گفت ، آقا معلم ! پدرم چوپان است . از خواندن این درس سخت خشمگین شد و رو به من گفت ، من و پدرم و هفت جدم چوپان بودیم بسیاری از پیامبران چوپان بوده اند.هیچ چوپانی دروغگو نبوده است.
اما یک نفر در ده ما پیدا شد و گفت به من رای بدهید تا برای شما مدرسه بسازم، خانه بهداشت درست کنم ، جاده کشی کنم به بچه هایتان شغل ایجاد کنم و….. غیره .
ما هم باور کردیم و به او رای دادیم و آقا شد نماینده مجلس و به هیچیک از حرفایش هم عمل نکرد و جواب سلام مارا هم نمی دهد.
به معلمت بگو این صفحه را پاره کردم تا به جای چوپان دروغگو درس جدید، نماینده دروغگو * را تدریس کند

(با تشکر از آقای اکبر غریبی ،  این متن که در واقع زبان حال امروز جامعه است  را برای ما ارسال نمودند )

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۳
بهمن

شایدکمترشنیده باشید ولی معادل آذری (رنگها,ماهها,خصوصا روزهای هفته) در زبان ما وجود دارد که متأسفانه کمترشاهد استفاده ازآنها درگفتارروزمره خودهستیم که عبارتنداز...

اسامی رنگهای آذری:

رنگ = بویا

رنگارنگ = آلاشیق

آبی =  گوی

آبی روشن =  آچیق گوی

زرد =  ساری

سیاه =  قره

سفید =  آق

قهوه ای =  قهوه یاقومرال

طلایی =  قیزیلی

نقره ای =  گوموشو

بنفش =  مور

تیره= کویو

قرمز =  قیرمیز

صورتی =  پنبه

پرتقالی یانارنجی = تورنجی

سبز =  یاشیل

خاکستری = بوز

طوسی= کؤل رنگی


اسامی ماههای آذری:

فروردین: آغلارگولر

اردیبهشت: گولن آی

خرداد: قیزاران آی

تیر: قوراپیشیرن

مرداد: قویروق دوغان

شهریور: زومارآیی

مهر: خزل آیی

آبان: قیرؤوآیی

آذر:  آذر

دی:  چیلله

بهمن: دوندوران آی

اسفند: بایرام آیی


اسامی روزهای هفته به آذری

شنبه: یئلی گونی

یکشنبه: سوت گونی

دوشنبه: دوز گونی

سه شنبه: تک گونی

چهارشنبه: اودگونی

پنج شنبه: آدین آقشامی

جمعه: آدینه

با تشکر از خانم زیور نوروزی اهل روستای طاقچه داش

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۷
بهمن

قابل توجه چهره های فرهنگی و علمی روستای الکران

یکی از افراد فعال و خیر منطقه ارشق در صدد چاپ کتابی تحت عنوان > ارشق دیار مردان آهنین < می باشد ، لذا ازچهره های علمی و فرهنگی روستای الکران ( آقای مهندس داوود صولتی ، آقای دکتر تقی دشتی ، آقای دکتر نقی دشتی ، آقای دکتر محمد اسلامی ، آقای رضا غریبی ، آقایان محترم شعرا ، استاد حبیب قاسمی و.... ) دعوت بعمل می آید  با آدرس ذیل تماس برقرار نموده تا نسبت به معرفی آنان اقدام بعمل آید .
بر خود لازم می دانم ضمن قدردانی از زحمات آقای بهراد ، از بخشدار محترم و فرهنگ دوست منطقه ارشق، که در کنار مشکلات روز مره منطقه، از بخش فرهنگ غفلت ننموده و همواره قسمتی از وقت خود را صرف امور فرهنگی می نمایند نیزتشکر ویژه داشته باشم .

متن نظر محترم آقای رستم بهراد رزی را عیناً ملاحظه نمائید .       با تشکر _ رحیم طالبی


جناب طالبی  تشکور زحمت لروزدن.

چوخ سئویندیم کی زحمت چکیرسوز ان آزی آنا وطن یادان چخمیا.
بو اطاعیه نی سیزون خدمتوزه گوندرییرم اومدو وار یاردیمچی اولاسوز. منت دارام. بهرادرزی

اولو تانرینین آدیلا

بیلدیریش

عزیز و حورمتلی دوسلار:

«ارشق دیار مردان آهنین» آدلی کیتابین مکمل ادمگینه گوره، ارشق ماهالینن تاریخی اثرلری، قلم اهلی و شخصیتلرین (دین عالملری، علمی یازچیلاری و شاعر لری، سیاستچی، کولتور و...) تاندیرماق اوچون سیزین یاردمینیزا  احتیاجیمز وار، بو ایشله اوز ماهایمزا خدمت گوسترمگنن بیر آدمی گوتورگ. اونلارکی بو ایشده منی یاردیم ادجک لر منت دارلیغمی بیلدیریرم.

حومتله؛ رستم بهرادرزی

ایزلم: اردبیل اوستانی- ارشق ماهالی- رزی شهری- انقلاب خیاوانی- ارشک چاپ خاناسی، آزربایجان کیتاب ائوی

تلفون و فاکس نمره سی:--24540453258244+09141509880

223@yahoo.com---ildirim223@Gmail.com ildirim_ Email:

بسمه تعالی

اطلاعیه

به اطلاع کلیه دوستان گرامی می رساند جهت تکمیل قسمت آثار تاریخی و شخصیتهای اهل قلم ( علمی، فرهنگی، سیاسی، دینی و ...) منطقه ارشق، در کتابی به نام «ارشق دیار مردان آهنین» نیاز به همکاری و کمک دوستان محترم را دارم که با شناساندن آثار و افراد مذبور می توانند در جهت خدمت به منطقه کمک شایانی بنمایند. لذا استدعا داریم با معرفی آنها، بنده را مورد لطف و عنایت قرار دهید. قبلا از تک تک عزیزانی که در این امر فرهنگی قدم بر می دارند کمال تشکر و قدر دانی را دارم.

با احترام؛ رستم بهرادرزی

استان اردبیل- بخش ارشق- شهر رزی- خ انقلاب - ارشک چاپ خاناسی، آزربایجان کیتاب ائوی

09141509880-شماره تلفن و فکس:--045-32582454=0453258244

223@yahoo.com---ildirim223@Gmail.com ildirim_ Email:
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۰۱
بهمن

 

نعمت است ،همسایه  خوب را می گویم . یکی از همسایگان جنوب غربی روستای الکران ، روستای طاقچه داش می باشد ،اهالی روستای طاقچه داش در طول قرنها زندگی در جوار الکرانیها ، تعامل خوب و سازنده ای با اهالی روستای الکران داشته اند و هیچگاه چشم طمع به اراضی روستای الکران را نداشته اند .

 

       نمایی از روستای طاقچه داش      برای ورود به روستااز سمت الکران باید از کنار این چشمه عبور کرد ، راهی که آن سمت روستا نمایان است ، راهی است که به سمت ها فــتا چشمه ( هفت چشمه) می رود .

اما متآسفانه هستند همسایگانی که از خلوتی روستای الکران و عدم هماهنگی بین اهالی روستا سوء استفاده نموده و اکنون چشم طمع به اراضی روستای الکران را دارند  . ( در همینجا یاد وخاطر مرحوم حاج قلی خان را گرامی میداریم که با شنیدن خبر مناقشه بین اهالی الکران و خلیفه لو ، خود وفرزندان ایشان از روستای بلوط کندی به راه افتاده ودر محل مناقشه حاضر گردیده و مسأله خاتمه گردید ) . اهالی روستای طاقچه داش در روزهای سخت همیشه یار و یاور الکرانیها بوده اند ، به یاد بیاورید زمانیکه روسها به روستای الکران حمله نمودند ، این اهالی روستای طاقچه داش بودند که درب خانه های خود رابه روی اهالی الکران که در حال رفتن به هافتا جشمه بودند ، گشوده و از آنان به گرمی استقبال نمود ند .

 

         صنایع دستی اهالی روستای طاقچه داش

به یاد بیاورید روزهایی را که اهالی روستای الکران در ایام ماه محرم جهت عزاداری به روستای طاقچه داش می رفتند و اهالی این روستا جهت بردن مهمان بر سر سفره احسان خود با هم دیگر رقابت می نمودند .

  یکی از اهالی دوست داشتنی روستای طاقچه داش اقای مشهدی حبیب نوری هستند .

 

            مشهدی حبیب دست در دست آقای آتاش همرنگ ( یکی از فرزندان حاج محمدالله )                                                           

یکی از خصوصیات مثبت  مشهدی حبیب که من از جوانی در ایشان سراغ دارم ، احترام به بزرگتر هاست که من همیشه تحت تآثیر این خصلت  خوب ایشان بودم . ایشان اهالی الکران را بهتر از من می شناسند و با شوخ طبعی به من میگوید من تابعیت دو گانه دارم ، می گویم مشهدی حبیب منظورت از تابعیت دوگانه چیست ؟ یعنی هم تابعیت کشور کانادا را داری و هم تابعیت ایران را ؟ میگوید  نه ، هم تابعیت روستای طاقچه داش را دارم و هم تابعیت روستای الکران را .می گویم آقای خاوری هم تابعیت دوگانه داشت ، دیدی که چکار کرد ؟ می گوید من نمی دانم آقای خاوری بر سر سفره چه کسی نشسته و در کدام مکتب بزرگ شده ، ولی ما بر سر سفره پدران زحمت کشیده خود نشسته و در مکتب مرحوم حاج میرزا محمد غریبی بزرگ شده ایم . برای آقای مشهدی حبیب و خانواده محترم ایشان آرزوی سلامتی داریم .

 

                                                            جمعی از اهالی روستای طاقچه داش

یکی دیگر از اهالی روستای طاقچه داش، آقای عدالت کوهی ( شاعر ) هستند ، ایشان از اولین دانش آموزان  اولین مدرسه روستای الکران که توسط مرحوم فیروز سلطانی ( کدخدای روستای الکران ) تآسیس گردید می باشند ،   حیف  که عکسی از این بزرگوار در اختیار نداریم ، هر کجا هستند برای ایشان آرزوی سلامتی داریم . یکی دیگر از اهالی نسل جدید روستای طاقچه داش ، آقای ایرج کوهی فرزند آقای  ذکی الله  هستند .

                               

                                      آقای ایرج کوهی طاقچه داش

                                

این جوان که دارای تحصیلات دانشگاهی  و متولد تهران میباشند ، شیفته آداب و سنن و فرهنگ منطقه هستند. ایشان اخیراً دست به ابتکار زده و سایت روستای طاقچه داش را  راه اندازی نموده اند، این سایت حاوی مطالب جذاب و شیرین فرهنگی و هنری و اجتماعی به همراه عکسهای دیدنی می باشد .کار بران و علاقمندان محترم از بازدید از این سایت جذاب پشیمان نخواهند شد .

 آدرس سایت عبارت است از tagchedash.blog.ir   یا روستای طاقچه داش

امیدواریم اهالی محترم روستای طاقچه داش قدر زحمات آقا ایرج رادانسته وایشان را در امور وبسایت همراهی نمایند . برای آقای ایرج کوهی ، این جوان متواضع و موءدب ، که از نوادگان مرحوم فیروز سلطانی ( کدخدای الکران ) نیز می باشند، آرزوی موفقیت داریم .

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی