الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

با سلام

این وب سایت با همکاری رضا غریبی الکران فرزند حاج قلیچ خان غریبی و
رحیم طالبی الکران فرزند حاج ابوطالب ایجاد شده است.
این پایگاه اطلاع رسانی جهت درج اطلاعات روستای الکران و معرفی شخصیت ها و اهالی روستا ایجاد شده است.
از بزرگواران تقاضا داریم جهت اداره بهتر این وب سایت ما را یاری فرمایند.


رحیم طالبی فرزند حاج ابوطالب باز نشسته
rahimtalebi44@yahoo.com




رضا غریبی فرزند حاج قلیچ خان غریبی
دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس
علم اطلاعات و دانش شناسی
نویسنده و شاعر
reza.gharibi272@gmail.com

آخرین نظرات
  • ۳۰ دی ۹۹، ۱۸:۲۰ - یاسر صدری
    عالی

شهیدی از روستای الکران

شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۳۵ ق.ظ

این روز ها مصادف است با بیست و هفتمین سالگرد عملیات کربلای 5 ، عملیاتیکه رزمندگان اسلام با دفاع جانانه خود ،دشمن را که قصد داشت مجددا خرمشهر را به اشغال خود در آورد به عقب رانده و مانع نفوذ آنان شدند ،یکی از این رزمندگان ، از روستای الکران بود ، شهید سعید طالبی الکران

 

 

 

او در سال 1346 در بیمارستان فیروزآبادی تهران دیده به جهان گشود و سومین فرزند پسر حاج ابوطالب بود ، تا سه سالگی در روستای الکران بزرگ شد ، پس از آن خانواده او برای همیشه به تهران مهاجرت نمودند ، در پنج سالگی مادر خود را از دست داد ، پس از فوت این مادر با فضیلت و اسوه اخلاق ، سعید با یکی دیگر از برادرانش نزد پدر بزرگ و مادر بزرگ مادری خود به روستای لنگه بیز رفتند  ، او تا پایان دوره ابتدائی در این روستا تحصیل نمود ، پس از آن پدر بزرگ و مادر بزرگ او به شهر گرمی مهاجرت نمودند ، او نیز به همراه آنان به این شهر رفت و تا پایان دوره راهنمائی در آنجا بود . او در کنا ر مادر بزرگ  خود ، توانست به فضائیل اخلاقی بیشتری دست یابد .

در شهر گرمی او در مسابقات حفظ و قرائت قران کریم شرکت نموده و نفر اول این مسابقه  می شود و به همین مناسبت یک جلد کلام الله مجید به ایشان اهداء می گردد که در صفحه نخست آن اینچنین آمده است .

 

بعد از پایان دوره راهنمایی ، او  به تهران نزد پدر آمد ، آمدن او به تهران مصادف بود با برگزاری اولین دوره آزمون دبیرستان سپاه پاسداران ( مکتب امام صادق ع ) ،او در این آزمون شرکت و قبول شد ه و در رشته ریاضی فیزیک مشغول به تحصیل شد .

    دانش آموزان دبیرستان مکتب امام صادق ( ع ) در بازدید از منظقه عملیات جنگی ، شهید سعید طالبی در سمت راست فردیکه آستین خود را بالا زده .

 پس از یکسال ادامه تحصیل در این دبیرستان ، با شدت گرفتن جنگ تحمیلی ، همانند خیل عظیم جوانان پر شور به جبهه رفت ، او قبل از رفتن به جبهه  در تشکیل بسیج محله و کتابخانه مسجد نیز نقش فعال داشت ، شهید سعید طالبی به مدت چهار سال و نیم در جبهه حضور داشت ، در این مدت بارها خبر مجروح شدن او را از بیمارستان شهر های مختلف به خانواده اطلاع می دادند ، یکبار از شیراز ، یکبار از کرمانشاه ، یکبار از مشهد .

 

                                                                                    ( شهید سعید طالبی )      

روزی جهت زیارت امام رضا ( ع ) به مشهد مقدس رفته بودم، صبح رسیدم مشهد ، پس از صرف صبحانه رفتم زیارت ، داشتم از حرم برمی گشتم متوجه شدم عده ای مجروح جنگی ، یکی با عصا ، یکی با ویلچر ، یکی با برانکارد ، را می خواهند سوار آمبولانس کنند  ، مردم برای کمک آمدند من نیز به قصد کمک رفتم پیش آمبولانس ، در کمال تعجب دیدم یکی از مجروحین برادر خودم ( شهید سعید ) است ، هم خوشحال شدم و هم ناراحت ، آنها را می بردند فرودگاه  تا هر کدام را به شهر خود بفرستند ، من نیز که هنوز چند ساعتی از حضورم در مشهد نگذشته بود مجبور شدم همراه ایشان به تهران برگردم !  ایشان هر وقت به مرخصی می آمدند ، برای همه کار وقتی را اختصاص می دادند ، از کارهای منزل گرفته تا سر زدن به اقوام و بستگان ، حتی در روستای الکران و اردبیل ، ولی اول از همه به دیدار همرزمان مجروحش در بیمارستان ها و آسایشگاهها می رفتند .

 

 

او دراین چند سال حضور در جبهه به یک انسان خود ساخته و دوست داشتنی تبدیل شده بود  ، راستش را بخواهید کم کم به خوبیهای ایشان حسادت می کردم ، روحیه ایثار ، فداکاری ،ازخود گذشتگی ، نترسیدن از سختیها  در وجود این بچه موج می زد .

ایشان به بهداشت اهمیت می دادند ، یکی از خصلتهای خوب ایشان اهداء خون بود ، اگر دهه 60 میدان انقلاب تهران را بخاطر بیاوریم ، در ضلع جنوبی میدان کانکس سازمان انتقال خون همیشه در آنجا مستقر بود ایشان به همراه دوستانش که به نماز جمعه می رفتند ، خون نیز اهداء مینمودند

 

 

 

 

 ایشان در مدت حضور خود در جبهه ، درس خود را نیز ادامه می داد و تا مقطع دیپلم ادامه داده بود .

راستی یادم رفته بود بگم ایشان جمعی لشگر 27 محمد رسول الله ( ص ) بود ودر گردانهای مختلف این لشگر خدمت کرده بود ، گردان کمیل ، گردان مالک ، گردان مخابرات و .... او در عملیاتهای مختلف نیز شرکت داشت و سر انجام در تاریخ 11/11/1365 در عملیات کربلایی 5 و در منطقه شلمچه آنطور که شاهدان عینی می گویند سوار بر خودرو  مخصوص حمل ادوات جنگی ( خمپاره و نارنجک و....) بوده که این خودرو مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفته بطوریکه هیچ اثری از او باقی نمی ماند ، و اکنون حدوداً سی سال است خانواده این شهید جهت تسکین دلهای خود ، بجای رفتن بر سر مزار آن عزیز ، با نگاه کردن به عکسهای آن عزیز دلهای خود را تسکین می دهند . جهت شادی روح همه شهداء فاتحه ای بخوانیم .

 

 

    نفر وسط شهید سعید طالبی و دوستان ایشان که آنان نیز شهید شدند .

 

          ایستاده نفر وسط شهید سعید طالبی

 

 

               سال 1361 شهید سعید طالبی و حاج آقا ابوطالب در حیاط خانه مان .

 

  • ۹۴/۱۰/۲۶
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی

نظرات  (۱۵)

ان شاءالله بعدیشم ما باشیم ... اللهم ارزقنا شهادت .
  • ایرج کوهی طاقچه داش

  • .


    ای روشنای خانه امید، ای شهید / ای معنی حماسه جاوید، ای شهید

    چشم ستارگان فلک از تو روشن است / ای برتر از سراچه خورشید ای شهید

    یاد شهیدان دفاع مقدس گرامی باد


  • اکبرغریبی
  • سلام علیکم  امیدوارم مورد شفاعت  شهدا در روز جزا باشیم انشا الله
  • شاهی الکران جعفر
  • با سلام :
    اقای طالبی نمی دانم از زحمات شما چگونه تشکر کنم مدتها بود منتظر بودم از این شهید بزرگوار اطلاعاتی قرار دهید تا این شهید بزرگوار را بهتر بشناسم .از خداوند میخواهم ما را شرمنده این بزرگواران نکند.روحشان شاد و راهشان پر ره رو باد.
    شهدا ما شرمنده ایم...
    مقام شهادت اوج بندگی وسیر و سلوک در عالم معناست ونهایت ایمان همانا ایمان عاشقانه است..و شهادت ارثی است که از اولیا به ما رسیده است.

    خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم ......دیدیم این جهان را،تا آن جهان رویم

    نی نی که این دو باغ اگرچه خوش است گل.....زین هر دوبگذریم و بدان باغبان رویم

    سجده کنان رویم سوی بحر همچو سیل......بر روی بحر زان پس ما کف زنان رویم

    زین کوی تعزیت به عروس سفر کنیم......زین روی زعفران به رخ ارغوان رویم

    چون طوطیان سبز به پر وبال نغز.......شکرستان شویم و به شکرستان رویم

    راهی پر از بلاست ولی عشق پیشواست .....تعلیممان دهد که در و بر چه سان رویم

    ما هر چه داریم از این شهیدان داریم و به این شهید بزرگوارمونم افتخار میکنیم  روحش شاد..


  • شاهی الکران - ابراهیم
  • با سلام
    سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند


    و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم ...
    روح شان شاد و یادشان گرامی باد .
    خدانگهدار


    سلام.ماکه بچه بودیم مامانم درموردشهادت ایشون برامون گفته بودن اماچیزی زیادی درموردزندگی ایشون نمیدونسم الان که شما درموردشون گفتین معلوم بااین که کم سن سال بودن روح بزرگی داشتن وشایسته شهادت..انشالاکه روحشون باسیدالشهدا مشهورباشه...ازشمام ممنویم که درموردایشون برامون گفتین..
  • ابراهیم اسلامی
  • سراپا وسعت دریا گرفتند                          همه مردان که در دل جا گرفتند

    تمام خاطرات سبزشان ماند                       به بام آسمان ماءوا گرفتند

    به دوش ما چه مانده ای دل، که وقتی          خدا را شاهدی تنها گرفتند



  • رحیم طالبی
  • سلام
    ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله بل احیاء عند ربهم یرزقون

    از همه عزیزانیکه افکار و اندیشه های زیبای خود را در وصف شهید خود ابراز نمودند ، سپاسگذارم .
     من نیز دعای علی آقا ( اولین نظر دهنده محترم )  را تکرار میکنم
      الهم ارزقنا توفیق الشهادة .
  • خسته دین و دنیا
  • چه خوش گفت شهید اهل قلم

    پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند
    اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.


    خدا کند که شافع ما باشند در سرای ابدی
  • محمد اسلامی
  •                         از قافله های شهدا جاماندیم

    رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم

    افسوس که در زمانه دلتنگی

    مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم


    سلام 

    ایشان شخصیت والایی داشتندخدارحمتشون کنه واخر عاقبت مارم بخیرکنه که به مرگ،عادی این منزل گاهو ترک نکنیم.
    سلام 

    ایشان شخصیت والایی داشتندخدارحمتشون کنه واخر عاقبت مارم بخیرکنه که به مرگ،عادی این منزل گاهو ترک نکنیم.
  • بانوی الکرانی
  • شهادت فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است. شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن ((فی سبیل الله))انتخاب می کند. یعنی شهید در راهی کشته می شود که هر دو ارزش آگاهانه و فی سبیل الله را داراست و چنین مرگی است که به تعبیر پیامبر((ص)) شریفترین و بالاترین نوع مردن است (اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ)و علی(ع) آن را گرامی ترین نوع مردن می داند.(اَکْرُمُالمُوًتِ اَلْقُتْلُ)
    باشد که شهدا شفاعت دهنده ما در آن دنیا باشند......
    ما سینه زدیم و بی صدا باریدند
    از هر چه که دم زدیم آنها دیدند
    ما مدعیان صف اول بودیم
    از آخر مجلس شهدا را چیدند 
    //////////////////////////////////////////////////////////////////////
    در آستانه فرارسیدن ایام فاطمیه ، جا دارد از این جمله زیبای شهید هم یادی بکنیم : 
    دوست دارم طوری شهید شوم که هیچ نشانی از من باقی نماند ، همچون بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) . 
    .
    .
    .
    چه دوست داشتنی های قشنگی ...
    راستی ! دوست داشتنی های این دوره ما چه رنگ و بویی دارد ؟؟؟!!!
    اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
    التماس دعا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی