دست بوسی
همشهریان عزیز
حدودآ بیست روز پیش مصادف بود با اولین سالگرد رحلت اسوه تقوی و پرهیز کاری یعنی حاج میزرزا محمد غریبی الکران ، و در آن ایام من بواسطه مشغله های فراوان نتوانستم به این موضوع بپردازم ، اخیرآ عکس زیر را در
شبکه های مجازی دیدم و همین عکس بهانه ای شد تا یادی بکنیم از مرحوم حاج میرزا محمد غریبی.
جهت مطالعه بقیه مطلب لطفآ بر روی ادامه مطلب کلیک نمائید .
همشهریان و کاربران محترم ، عکس بالا در شبکه های اجتماعی بازتابهای منفی در پی داشت ، بعضی از بازدیدکنندگان محترم ، آیت الله مکارم شیرازی ( کسیکه دست خود را بر روی دسته صندلی قرار داده و جوانی در حال بوسه زدن بر دست اوست ) را فردی مغرور معرفی نموده اند . من قضاوتی در این مورد ندارم و از روی یک عکس نمی شود در مورد شخصیت فردی قضاوت نمود آنهم آیت الله مکارم . اما این عکس مرا یاد دو خاطره انداخت .
خاطره اول
یادمه وقتی بچه بودم ، اهالی روستای الکران و سایر روستاها جهت سؤالات شرعی و همچنین دادن خمس وذکات اموال خود به منزل مرحوم میرزا محمد غریبی در اردبیل می رفتند ، اما در این اواخر ( منظورم دهه 50 و 60 است ) بعضی ها از رفتن به منزل حاج آقا غریبی امتناع نموده و وجوهات شرعی و سؤالات خود را با واسطه به ایشان می رساندند ! وقتی علت این امتناع را از آنها جویا می شدی ، می گفتند میرزا محمد آدم را شرمنده می کند او خودش از ما پذیرایی میکند ، و وقتی می خواهیم از او خداحافظی نمائیم او خودش کفشهای ما را جفت میکند و لذا ما خجالت می کشیم برویم منزل ایشان .
در مورد خصوصیات منحصر بفرد مرحوم میرزا مخمد غریبی من چه بگویم ، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ، میرزا محمد یدونه بود ،آمد و رفت ، استان اردبیل همانند او دیگر هرگز بخود نخواهد دید ، همانگونه که رهبر انقلاب برای مرحوم آیت الله رفسجانی نماز خواندند ، امام جمعه مخترم اردبیل نیر خود برای مرحوم حاج میرزا محمد نماز خواندند ، هرچند رهبر انقلاب در سفرشان به استان اردبیل به عیادت از ایشان آمده بودند .
این عکس هیچ ارتباطی با خاطرات من ندارد ، فقط خواستم یادی کرده باشیم از مرحوم حاج محمد آقا و مرحوم محمد رضا ، جهت شادی روحشان صلوات بفرستیم .
و اما خاطره دوم
در روستای الکران بانوی بسیار محترمی وجود دارد بنام رقیه خانم که اهالی اورا سید خانم خطاب میکنند او اکنون با فرزندان خود در اردبیل زندگی می کند ، این بانوی محترم همسر مرحوم آتا خان غریبی هستند ، ایشان برادری داشتند ( خدا بیامرزد ) بنام سید محمد قریشی که دست بر قضا در تهران همسایهء ما بودند ، این سید اولاد پیغمبر از انسانهای شریف روزگار بودند ، مردی خوش تیپ ، خوش هیکل و همیشه با ظاهری آراسته و با خصوصیات اخلاقی بسیار پسندیده ، از جمله عزت نفس بسار بالایی داشتند ، شوخ طبعی او زبانزد بود ،( من عکس کوچکی از ایشان را در گوشه ای از قاب عکس برادر شهیدم قرار داده ام که هر بار به برادرم را نگاه میکنم او را نیز ببینم ) اینجانب در کلاس پنجم ابتدایی بودم ، روزی ایشان به من گفتند تا بحال قم رفته ای ؟ گفتم نه ، گفت دوست داری به زیارت حضرت معصومه ( س ) بروی ؟ گفتم بله ،( در آن زمان یکی از مراجع تقلید مرحوم آیت الله شریعتمداری بودند که می توانم بگویم اکثریت آذزبایجانیها مقلد ایشان بودند و من چشم باز کردم در منازل اهالی الکران فقط رسالهء ایشان بود ) هیئتی از اردبیل آمده بود و میخواست برود قم به دیدار مرحوم آیت الله شریعتمداری ، من نیز به همراه سید محمد قریشی وهمراه با آن هئیت رفتیم قم ،
این عکس نیز ارتباطی به خاطرات من ندارد . ولی می دانم مورد علاقهء خیلی از همشهریان است .
ایستاده از راست حاج برات عطایی ، کربلایی عباس شاهی ، مرحوم مشهدی آدیش سلطانی ، مرحوم حاج محمد آقا سلطانی ، مرحوم سخاوت سلطانی .
این مسافرت برای من مفید بود ، بودن در هئیت اردبیلیها شور و حال خاصی دارد ، رفتیم در یک حیاط بسیار بزرگی که در وسط آن ساختمانی بود ، مرحوم آیت الله شریعتمداری بر لب پنجره ای نشسته بودند و دست خود را از پنجره آویزان کرده بودند مردم دسته دسته برای بوسیدن دست ایشان در یک صف قرار می گرفتند و دست ایشان را می بوسیدند ، نوبت به من که رسید قد من خیلی کوتاه بود و دست ایشان به من نرسید در نتیجه ایشان خم شدند و دست خود را اینقدر آوردند پائین تا به من رسید . خلاصه دست بوسی عادت ما مردم ایران شده ، چند روز پیش پای منبر یکی از علما بودم ، او می گفت هر عالمی که اجازه می دهد مردم دست او را ببوسند ، این خود نشانهء تکبر است ! روزگار عجب پیچ و خمهایی را در مسیر انسانها قرار میدهد و خوشا بحال انسانهایی که با تدبیر از این پیچها عبور میکنند ، چه کسی فکر می کرد فرزند آیت الله شریعتمداری اکنون در خارج بر خلاف مصلحت این ملت سخن بگوید ، چه کسی فکر می کرد آیت الله منتظری و فرزندش اینگونه باشند ؟ اما هستند آیت الله هایی که مرد مردانه در کنار مردم و رهبری ایستادند مثل آیت الله مشگینی ، آیت الله گیلانی ، و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی ، علیرغم انتقادات زیادی که متوجه خود و فرزندانش بود .
با هوس عاشق آن چشمه نوریم هنوز
وای و صد وای، کزین مرحله دوریم هنوز
دیگران، رهسپر ثابت و سیاره شدند
ما بر این خاک سیه، مست غروریم هنوز
نه کمال از دگران دیده، نه نقصان در خویش
ای زمان آینه بگذار، که کوریم هنوز
زنده کش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهیست که ما طالب گوریم هنوز
تکیه بر کار پدر کرده و بیکاره شدیم
خرم از فاتحه اهل قبوریم هنوز
دوزخی تا نبود، سوی عبادت نرویم
چه توان کرد که ما عاشق زوریم هنوز
راحت خویشتن از دست قضا میجوئیم
تشنه لب بر سر این برکه شوریم هنوز
شعر از معینی کرمانشاهی
- ۹۵/۱۰/۲۵
هم مطلبی که نوشتین هم شعرتون بسیار بسیار بسیار عالی بود.