الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

با سلام

این وب سایت با همکاری رضا غریبی الکران فرزند حاج قلیچ خان غریبی و
رحیم طالبی الکران فرزند حاج ابوطالب ایجاد شده است.
این پایگاه اطلاع رسانی جهت درج اطلاعات روستای الکران و معرفی شخصیت ها و اهالی روستا ایجاد شده است.
از بزرگواران تقاضا داریم جهت اداره بهتر این وب سایت ما را یاری فرمایند.


رحیم طالبی فرزند حاج ابوطالب باز نشسته
rahimtalebi44@yahoo.com




رضا غریبی فرزند حاج قلیچ خان غریبی
دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس
علم اطلاعات و دانش شناسی
نویسنده و شاعر
reza.gharibi272@gmail.com

آخرین نظرات
  • ۳۰ دی ۹۹، ۱۸:۲۰ - یاسر صدری
    عالی

تسلیئت 7

شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ق.ظ

 

                                             انا لله و انا الیه راجعون

 

 مشروح گزارش این مجلس و عکسهای مربوطه را در ادامه مطلب لطفآ بخوانید ، با تشکر از آقا مصطفی عزیز  ( یکی از فرزندان کربلایی عباس عمی ) که در تهیه این گزارش و همچنین در پذیرایی از مدعوین زحمت زیادی کشیدند  .

با کمال تآثر و تاسف با خبر شدیم خانم دلشاد نیک پور ( همسر مرحوم حسینقلی و مادر گرامی آقایان یحیی و علی محمدیان ) ندای حق را لبیک گفتند 

 آقایان یحیی و علی محمدیان ،

تسلئیت واژه کوچکی است در مقابل غم از دست دادن مادر گرامیتان ، همهء اهالی روستای الکران را در غم خود شریک بدانید .

به همین مناسبت مجلس یاد بودی در95/5/14 از ساعت 11 الی 14 در مسجد جامع روستای الکران منعقد می گردد .

مجلس در ساعت مقرر تشکیل گردید ، خیلی ها آمده بودند ، خیلی بیشتر از حد تصور ، از تهران ، اردبیل ، پارس آباد ، شرفه ،رضی و روستاهای اطراف ،

 

                            تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

 

حقیر نیز به اتفاق پدرم  توفیق شرکت در  این مجلس نصیبمان شده بود .

خطیب محترم ( حاج آقا سعادتی ) سخنان خود را ابتدا با گرامی داشت یاد و نام مرحوم حاج میرزا محمد غریبی و چند تن از بزرگان روستا آغاز نموده و سپس با یادی از مرحوم حسینقلی ( این مرد بی آزار روستای الکران ) صحبتهای خود را ادامه دادند ، خطیب محترم خود نیز از انبوه جمعیت حاضر شگفت زده شده بودند و در خلال صحبتهای خود چندین مرتبه اهالی الکران را ستودند و از آنان خواستند این وحدت و یکپارچگی را در سایر امور اجتماعی نیز داشته باشتد . همچنین ایشان در مدت سخنرانی خود چندین مرتبه از اهالی الکران بعنوان دایی های خود نام بردند که بدرستی هم بود ، زیرا مادر گرامی ایشان از اهالی روستای الکران می باشند .

 من اگر جای خطیب محترم بودم ، از شهید روستا که عکس او در مقابل دیدگان ایشان بر دیوار مسجد نصب میباشد و پدر محترم شهید هم که  بعد از چندین و چندین سال در مسجد حضور داشتند ، یادی می نمودم .

   آقای میرزا حسین ، مرد همیشه در صحنه و زحمتکش مراسمات مذهبی .

 

 

 

 


   آقای علی پناه و بقیه حاضرین در مجلس .

 

 

 از سمت راست ، حاج آقا ایمان شاهی و جاج آقا ابوطالب طالبی و در این سمت هم حاج آقا سعادتی و بقیه حاضرین در مجلس .

 

 

  فرزندان در سوگ از دست دادن مادر .

 

 

 استا مرشد و آقای ودود دشتی ( از فرزندان حاج آقا بی لر ) و جلیل صولتی ، مروت باقرزاده و ....

 

 

از سمت راست ، ؟ رحیم طالبی ، آقا همت ، عبدالله عمی و ....

 

 

 

 

مادرم ، دلم عجب بوی آغوشت را می خواهد تا لحظه ای در آن آسوده و شیرین لبخند زنم ،  ولی چکنم که شوری اشکهایم  نبودنت را به من طغنه می زند .....

                                     مادرم ، قسم بجان عزیزت که هیچگاه

                                        یاد شکوهمند تو از دل نمی رود

 

  • ۹۵/۰۵/۰۹
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی

نظرات  (۱۲)

  • رحیم طالبی
  • دوستان مادر فقیدم یکی پس از دیگری برای همیشه از ما خداحافظی نموده و به نزد او می روند ، یکی از بهانه های من برای رفتن به روستا ، دیدار با دوستان مادر خدا بیامرزم  بود ، حدوداً سی سال پیش بود ، چند سالی می شد به روستا نرفته بودم ، وقتی بعد از چند سال رفتم ، یکی از افرادیکه دیدم همین دلشاد خانم بود ، وقتی سلام دادم او نگاهش که به من افتاد ، اشک از چشمانش سرازیر شد ، من نیز بغض گلویم را گرفت و چشمانم پر از اشک شد ، یکی از خانمهاییکه آنجا بود آمد و با روسری خود اشک مرا پاک کرده وبه دلشاد خانم اعتراض نموده و گفت بیش از این ، این بچه را ناراحت نکن ، دلشاد خانم نیز گفت  آخی شما نمیدانید که من مادر رحیم آقا چه روزهایی را سپری نمودیم  و من با دیدن ایشان  نا خود آگاه یاد  مادر ایشان افتادم .
    به هر حال ، بعد از رفتن ناباورانهء حاج محمد آقا ، دلشاد خانم نیز رفت . دلشاد خانم ،
     سلام بچه های مادرم  را به او برسان  و به او بگو  نگران بچه هایش نباشد ، آنها همان راهی را در زندگی رفتند که شما ترسیم نموده بودی ، به مادرم بگو در سایه آموزه های دینی که به ما یاد داده بودی ، و در کنار پدر فداکارمان  هیچکدام از ما در این دنیا با مشکلی روبرو نشدیم .
      روح همه اموات شاد ، اللخصوص دلشاد خانم
  • شاهی الکران جعفر
  • درد از دست دادن بزرگان یکی پس از دیگری داغ دل ما را بیشتر میکند .ولی بازگشت همه به سوی اوست واین ارام بخش ترین جمله ایست که با خود تکرار می کنم .مرحوم دلشاد خانم که ما ان را بی بی صدا میکردیم زن بسیار مهربانی بود .و اکثر بچه های دهه شصت به کمک ایشان به دنیا امدن و او درد مادران ما را که در نبود دکتر بچه های خود را بدنیا اوردن تسکین میداد .خدا رحمتش کند .پارسال وقتی اومد تهران من رفتم دیدنش با دیدن من چشماش پر از اشک شد بهش گفتم بی بی نگران نباش اینجام کوه داره هر موقع دلت گرفت اونا را نگاه کن اروم میشی برگشت گفت نه اون کوهها فرق دارن با اینا .بهش گفتم (یاز گلنده اوشاقلار اپارا جاق ) گفت کو تا بیاد . غم بزرگی بود خدا به  باز ماندگانش صبر بده. و  روحش را قرین رحمت .
  • اکبر غریبی
  • درگذشت بزرگان چنان سنگین و جانسوز است

    که به دشواری به باور می‌نشیند

    ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست

    این ماتم جانگداز را به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده

    و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می ‌کنم



  • شاهی الکران - ابراهیم
  • تسلیت قطره ایست در برابر غم دریا گونه ی شما

    از خداوند صبری عظیم برای شما و خانواده محترمتان خواستارم

    امیدوارم غم آخرتان باشد.

     

    الله رحمت ائله سین.شاید ایشان را دیده باشم ولی نمیشناسمشان اما احساس میکنم که چند صباحی را با دلشاد خانم زندگی کرده ام.از خداوند برای بازماندگانشان بخصوص یحیی که فقط ایشان را میشناسم طلب صبر را از خداوند صبردهنده دارم
    سلام
    تسلیت منم بپذیرین،روحشون قرین رحمت
    اووووووووووووف خیلی وقت بود نتونسته بودم سر بزنم سایت دلتنگ شده بودم...
    خوبین استاد؟؟؟؟
    پاسخ:
    علیکم السلام ، خدا رفتگان شما را هم بیامرزد ، زحمت کشیدید ،
    ممنون از لطف شما ، ظاهرأ به تکنیکهای کامپیوتر هم مسلط هستید ، کمی هم به ما یاد دهید تا ما نیز تکنیک بلد باشیم ،
    تکنییییییییییییییک؟؟؟؟؟؟
    مگ تکنیک خاصی ب کار بردم استاد؟
    پاسخ:
    بله در لب تاب من اسم شما بصورت حلالی و قشنگ دیده می شود ،
  • بانوی الکرانی
  • گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سر سری را هم به دلت میگذارند....
    همیشه دیرمیفهمیم، خیلی دیر.... که چیزی درحال تمام شدن است
    امروز تمام آدمهای اطرافمان را خوب نگاه کنیم وقدرشان را بدانیم ...... 
    خداوند همه ی مادران را قرین رحمتش قرار دهد
  • علی فولادی
  • انا لله و انا الیه راجعون

    سلام دوستان واقعا نارحت شدم وقتی چهار روز مهمون علیکران شدیم ایشان با گشاده روئی در خونه اشو باز کرد عوامل هرچقدر میخوان خونه اشون حضور داشته باشند باعنایت به کهولت سن ولی تا ساعت دو شب پا به پای بچه ها بود و تو 4روز همانند یه مادر مواظب بازگیران خانم گروه بود و خیلی کارها تو روستا بهشون یاد مثلا فلان چیز میتونید از کدوم خونه بیارید برای سرصحنه بعضی مواقع خودش هم با دوستان میرفتم تا کمکی کنه تا اهالی به ما اعتماد کنند و وسایلشون در اختیار ما بزارن یه خونه باصفا داشتند خدا وکیلی نارحت شدم در  اینجا لازم است از طریق این رسانه این مصیبت دردناک را خدمت خانواده آن عزیز و دیگر  بستگان  تسلیت گفته و آرزوی مغفرت و آمرزش برای مرحوم و  صبر جزیل برای بستگان وی از  درگاه خداوند متعال مسئلت نماییم

    روحش شاد و یادش گرامی باد

    پاسخ:
    علیکم السلام
    ما نیز از جنابعالی و همکارانتان بخاطر سختیهایی که در آن 4 روز کشیدید و همچنین تحمل مشکلاتی که قبل و بعد از آن داشتید متشکریم .
  • بانوی الکرانی
  • در وصف عکس و صحنه ی آخر شعر که نه... چون اصلا استعدادش راندارم ولی وصف حال شاید...
    مادرم تمام زندگی ام درد می کند، دستهای گرم و پینه بسته از زمانه ات کجاست تا اینهمه دلتنگی از فراقت را کنار زند...
    دلم عجیب گرمای بودنت را میخواهد..... هرچند خیالت تا همه جای دنیا با من است اما بیا که پیر می شوم اگر صدایت کنم و جوابی نشنوم
    دلم عجیب بوی آغوشت را میخواهد..... تا لحظه ای درآن آسوده و شیرین لبخند زنم ولی چه کنم که شوری اشکهایم نبودنت را به من طعنه می زند
  • ابراهیم اسلامی
  • همه متاثر شدند از رفتن مرحوم دلشاد زندایی خدا رحمتشون کنه.

     یادمان باشد:
                          (( انا لله و انا الیه راجعون ))
                          (( همه بسوی او باز خواهیم رفت))

    پاسخ:
    از تشریف فرمایی شما هم ممنون ، زحمت کشیده بودید .
    سلام 
    بابت مهر و محبتتون ممنونیم همه کسانی ک لطف کردن و مارو تو این غم تنها نزاشتن.

    پاسخ:
    سلام
    خانواده مرحوم حسینقلی شایستهء بیش از اینهاست . از خداوند برای آنان علو درجات را آرزومندم .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی