به بهانه یلدا
توضیح : اشعار قشنگی از آقای حسن برزین و آقای علی پناه نوروزی بدستمان رسید که در ادامه مطلب ملاحظه بفرمائید .
سلام همشهریان عزیز ، هرچی فکر کردیم برای طولانی ترین شب سال چه مطلبی برای شما عزیزان تدارک ببینیم ، دیدیم هیچی بهتر از تصویر خود شماها و صدای خود شماها نیست .البته طنز چاشنی کار ما است امیدوارم از دست ما نرنجید . اولین تصویر مربوط است به همین چند روز پیش روستا که آقای دانیال برزین زحمت آن را کشیده اند .
این آقا یکی از بساز بفروشهای تهران نیست ، یکی از گردشگران اروپا هم نیست ، شما الکرانیها و کاربران محترم بیش از دو سال است که
با اظهار نظر های این آقا گاهی عصبانی می شوید و گاهی خوشحال ، ایشان گویا به تاریخ خیلی علاقه دارند و کافی است در صحبت با ایشان به اشتباه مثلاً از دهان شما کلمه هخامنشی خارج شود ، کارتان تمام است حالا حالا کار دارید !! ایشان آقای جعفر شاهی یکی از فرزندان کربلایی عباس عمی هستند .
از زیر نویس عکس همه چیز گویاست ، یکی از بانیان و برگزارکننده گان مراسم ماه محرم ، آقای مصطفی شاهی ، از فرزندان کربلایی عباس عمی هستند ، بیائید این جوان فعال و با انگیزه را در ماه محرم در روستا تنها نگذاریم ، مصطفی جان غصه نخور ، گاز روستا بیاد خیلی از مشکلات حل خواهد شد انشاالله .
اینجا آشپزخانهء مسجد روستای الکران می باشد
یکی از افراد به ظاهر آرام و بی خطر همین آقاست ، اما خدا نکنه دست ایشان به گوش شما برسد ! ( بیاد دوران کودکی که ایشان را اذیت می کردیم ) برای آقای کریم نوری که کار پر مسؤلیتی را پذیرفته اند آرزوی موفقیت داریم .
از سمت راست 1-کربلایی عباس عمی 2- حاج آقا ایمان شاهی 3- حاج سلطان حسین نیکپور 4- حاج آقا سعادتی 5- آقای سجاد شاهی
نوه در کنار نوه
آقای شاهین محمدی ( فرزند حاج آقا شمس الدین و نوه مرد دوست داشتنی روستای الکران مرحوم حاج رحیم دل ) در کنار نوهء حضرت امام ( ره ) .
از سمت چپ آقا پوریا یکی از نوادگان عبدالله عمی 2- علی غریبی 3- اسماعیل سلطانی 4- ؟
اثری از استاد حبیب قاسمی فرزند مرحوم حاج قلی خان و نوه مرحوم صمید خان از اهالی روستای الکران و ساکن در بلوط کندی .
شعر ی که ملاحظه می فرمائید همین امروز از طرف حسن آقا بدستمان رسید ، هر چند ایشان معتقد بود شعر نیمه تمام است و هنوز تمام نشده .
بیرده واردور اومودوم کندیمون آبادلیقینا
آیریدن شاهید اولام من ائلیمون شادلیقینا
قورولا توی بساطی کامه چاتا جوانلاری
اوخویا عاشیق حبیب (قاسمی) انام وئرگ ساغلیقینا
بگ چیخیب آلما آتا تازه عروسون باشینا
آتاسی دعا وئره دولتینه وارلیقینا
پایلانا نقل ونبات سس یاییلا قونشولارا
بگ وورا شاباشلارین قاین اناون یایلیقینا
چکیله لوله ی گاز خلفه لیدن الکرانا
باخماسونلار یولونون داغلیقینا داشلیقینا
جمع اولا اولریمیزدن علاءالدین چیراغی
یاندیراق گازی بخاری رحیمون ساغلیقینا
الکرانیهای عزیز ، با پوست خود مهربان باشید !
اگر به پوست بدن خود حساس هستید به دفتر این آقا مراجعه نکتید ، چون نوک انگشت شما جوهری خواهد شد ! ایشان آقای محبوب بلوری الکران ، سر دفتر شماره 782 تهران هستند .
با اینکه من آتاشدیلاردان قورخیم و کندون یوخاری باشینا گده بیلمیئم !
ولی مگه میشه آدم از کناز پدر و پسر اینچنین با صفایی با بی تفاوتی رد بشه ؟
آقای نعمت عطایی ( فرزند مرحوم فبض الله ) و فرزند گرامی ایشان آقای امیر کیوان .
و اما یکی دیگر از جوانان با اخلاق روستای الکران همین آقاست ، آقای یوسف سلطانی فرزند آقای سلطان سلطانی ، آقا سلطان که یکی از الکرانیهای مبادی آداب هستند در اردبیل ساکن بوده وبه شغل شریف خیاطی مشغول هستند .
داداش ما مخلصیم ، ما را از خودتون بدونید .
این تصویر را معرفی نمیکنیم تا خودتان حدس بزنید ، فقط یک راهنمایی و آن این که بی شک این کلاه مال خودش نیست از کسی قرض گرفته ، این کلاه را شما بر سر شخص دیگری زیاد دیدید ، اگر شما صاحب کلاه را پیدا کنید ، پیدا کردن نام این آقا کاری نداره !
شعر زیر از سروده های شاعر خوش نام روستا ، آقای علی پناه می باشد .
چلنین گجسی دورهم اولون.
بیوگلریانینداهمی جم اولون
ایل سنتینی ادابین ساغلون
قارپوزنان یون شیرین کام اولون
آی منیم الریم هایاننان دیم
یوردمزدان کوچیب قالاننان دیم
من سیزی سویرم هایاندااولسوز
حقیقتدن یالان نان دیم .
* * * * *
رحیم بیرایلشگ صداوی آلم
دانش محبتدن قادویی آلم
سن آنایوردونون گوزل اوغلی سان
چوخ زحمت ورمیشم قادویی آلم
و اما عموی گرامی خودم ، آقای مجتبی طالبی که از دست اینجانب عصبانی است ، او می گوید چرا رفتم در اردبیل ساکن شدم ، چرا نرفتم در روستا ساکن بشم .
حاج آقا طهماسب ، همچین با وقار و با آرامش نشسته ای ، انشاالله که همیشه در آرامش باشی . ایشان حاج آقا طهماسب باقرزاده هستند .
الکرانیهای عزیز ، درسته که زمان برخورد های فیزیکی و رفتارهای خشن گذشته و امروزه با رفتار فرهنگی و بزرگ منشی باید به حل مشکلات رفت ، اما دعوا کنید و هر چقدر دوست داشتید چک بی محل بکشید ! نگران نباشید وکیل از خودمونه ! این جوان اهل روستای الکران ، تحصیلکرده حقوق و وکیل هستند . آقای حسن مطیع الکران فرزند قارداش خان عمی .
مرحوم حاجی رحیم دل یادش بخیر ، چه مردی بود ، چه مردی بود .
این دو عزیز از یادگاران مرحوم حاجی رحیم دل هستند ، یکی فرزند آن مرحوم و دیگری نوهء آن مرحوم . حاج آقا لطف الله محمدی و آقا سجاد فرزند گرامی ایشان .
همشهریان محترم اگر شکل و شمایل مرحوم حاج قلیچ خان و مرحوم حاج آتاخان را بخاطر بیاورید ، این آقایان را نیز خواهید شناخت .
از چپ آقای رضا غریبی فرزند مرحوم حاج قلیچ خان ، آقای حاتم غریبی فرزند مرحوم حاج آتاخان و عزیز نوجوان محمد طاها فرزند آقا حاتم هستند .
و اما حرف و حدیث در مورد این آقایان بسیار است ، یادتان هست چند ماه پیش در یک مناظره زنده ء تلویزیونی یکی از مدعوین به جلسه در اعتراض به قسمتی از بحث ، جلسه را ترک نمود ؟ و این رفتار او در رسانه های داخلی و خارجی بازتابهایی زیادی را در پی داشت ، اون آقا همین آقایی هست که نشسته است ،ایشان پروفسور پرویز کردوانی پدر علم کویر شناسی ایران هستند و جوانی که در پشت سر ایشان است یک الکرانی بنام آقای حسام دشتی معروف به حسام معلم فرزند آقای استاد مرشد هستند ، آقا حسام از شاگردان پروفسور هستند .
و اما این معلم جوان الکرانی که به رسم ادب پشت سر استاد خود و کمی هم با حالت مظلوم ایستاده ، همیشه هم اینگونه نیست ، ما که در وبسایت از نرس ایشان جرآت نداریم غلط املایی داشته باشیم ، چون می ترسیم ایشان نبز با طبعیت از استاد خود قهر کند و آن وقت ما بمانیم بدون معلم ، بمانیم بی سوات .
و باز هم از قدیم گفته اند بچه حلال زاده به داییش میره .
با دیدن این تصویر شما بیاد کدامیک از همشهریان می افتید ؟ فکر کردن نداره ، حاج آقا اروج ، چشم ، ابرو ، صورت ، دارن داد می زنند . ایشان آقای سیروس بدری یکی از آقا زاده های زنده یاد حاج نادر هستند .
بلده لیواندا چای توکوب ائله بیل بیچینن گلیب ! ( بیاد حرفهای شیرین و نمکین حاج نادر )
و حالا گوش کنیم به صحبتهای یکی دیگر از جوانان شاعر روستای الکران جناب آقای حسن برزین ، ببینیم ایشان در رابطه با یلدا چه می فرمایند .
یکی از افرادیکه در سر شماری به ما کمک نمود ، همین آقاست ، آقای محمود نوری فرزند آقای آقاوردی . روح مرحوم قلم میرزا و بستی ننه شاد ، آقا محمود و آقای آقاوردی از یادگاران آنان هستند .
و اما جوانان عزیز ،
آقا این جوانان روستای الکران چه جوانان خوبی بودند و ما نمی دونستیم ، چقدر به ما کمک می کنند ، چه تصویر ها که برای ما نمی فرستند ، با شرمندگی باید عرض کنم متآسفانه من فقط یکی از این عزیزان را می شناسم از سمت چپ آقای دانیال برزین فرزند علی ،( نوه مرحوم محمد باقر ) .
همشهریان عزیز ، اینجا ایالت لاس وگاس و یا لوس آنجلس نیست اینجا در واقع ایران جلس است ! واین جوانان نیز جوانان روستای الکران هستند .
مجدداً یاد و نام مرحوم حاج رحیم دل و مرحومه مشهد خور خانم و همچنین مرحوم حاج خیر الله و مرحومه مریم خانم را گرامی می داریم که این جوانان از یادگاران آن مرحومین هستند .
و اما تصویر ما فبل آخر
الکرانیهای عزیز ، ایشان آقای سلطان زاده هستند ، ممکن است خیلی از شما ها ایشان را بجا نیاورید ولی او اکثر شما ها را می شناسد ، نام شما ، کد ملی و حتی چند فرزند دارید را می داند ! ایشان باتفاق دو همکارش که خانم بودند در یکی از روزهای بسیار سرد همین پاییز جهت سزشماری به روستای ما آمدند ، از شدت سرما آنان ابتدا به مسجد پناه بردند ، ( البته اگر آقای سلطان زاده و همکارانش می دانستند در سال 1318 همین مسجد توسط روسها به گلوله بسته شده ، شاید هرگز به مسجد نمی رفتند ! ) و سپس به درب خانه ها رفتند ،
جناب آقای سلطان زاده ، تصاویری را که ملاحظه نمودید تنها تعداد اندکی از جمعیت روستای الکران بودند، وبسایت این روستا از طرف تمامی اهالی از جنابعالی و همکارانت کمال تشکر را دارند و از بابت حمله سگهای روستا به همکاران شما ، پوزش ما را بپذیرید ! بالاخره روستا است و طبیعتش و حیوان با وفای سگ جزئی از طبیعت روستاست ، البته همهء سگهای روستای ما حمله کننده نیستند .
آقای کاظم برزین در حال آموزش به سگ
کاظم جان ، بقیهء سگهای روستا را نیز کمی آموزش بده تا ما شرمنده مهمانانمان نشویم ، شاعر هم که میدونی در این رابطه چه گفته ؟
سحر آمدم در کویت به شکار رفته بودی
تو که سگ نبرده بودی ، به چه کار رفته بودی ؟
همیشه دور هم باشیم ،
همیشه شاد باشیم ،
همیشه خدا را ناظر بر اعمال خود بدانیم .
- ۹۵/۰۹/۲۹
آقای طالبی دلت همیشه شاد باشد ، که دل ما را شاد میکنی .