الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

با سلام

این وب سایت با همکاری رضا غریبی الکران فرزند حاج قلیچ خان غریبی و
رحیم طالبی الکران فرزند حاج ابوطالب ایجاد شده است.
این پایگاه اطلاع رسانی جهت درج اطلاعات روستای الکران و معرفی شخصیت ها و اهالی روستا ایجاد شده است.
از بزرگواران تقاضا داریم جهت اداره بهتر این وب سایت ما را یاری فرمایند.


رحیم طالبی فرزند حاج ابوطالب باز نشسته
rahimtalebi44@yahoo.com




رضا غریبی فرزند حاج قلیچ خان غریبی
دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس
علم اطلاعات و دانش شناسی
نویسنده و شاعر
reza.gharibi272@gmail.com

آخرین نظرات
  • ۳۰ دی ۹۹، ۱۸:۲۰ - یاسر صدری
    عالی

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۳۱
تیر

 

سلام

بعضی از هنشهریان و کاربران محترم ، هر از گاهی از ما می خواهند مطالبی را در باره بعضی از موضوعات فرهنگی  ،  اجتماعی و . . . نوشته و آن را با کاربران محترم به اشتراک بگذاریم ،   من نمیدانم این عزیزان ما را با کدام یک از چهره های فرهنگی و یا تاریخی مقایسه می کنند ؟ ( البته سوء تفاهم نشه بنده خودمو عرض می کنم ، آقا رضا غریبی که استاد بنده هستند ) .

آقا جان ، ما اگه بتونیم موضوآت مربوت به روستای الکران را جمع و جور بکنیم ، هنر کردیم  نه وقط ما و نه سوات ما به بیشتر از اینها قد نمیده .

البته آنها که از ما چنین درخواستی را دارند ، حق هم دارند ، بالاخره در جامعه موضوعات و مواردی هست که درستی و یا نادرستی آن هنوز به اثبات نرسیده و یا از سوی کارشناسان اطلاع رسانی دقبقی صورت نگرفته ، یا ما از نعمت عقل که خداوند به ما ارزانی داشته بهره کافی نمی بریم ، مثلاً آیا شما از عدد 13 خوشتان می آید یا بدتان ؟ آیا برای هر کدام از جوابهایتان دلیل علمی و منطقی هم دارید ؟ یا فردی با نگاه کردن به کف دست شما ، بدون اینکه از پیشینهء استعداد شما مطلع باشد ، می گوید شما چند سال دیگر ثروتمند خواهید شد ! یا در آینده عیال دیگری اختیار خواهید نمود  !!  شما نیز از خوشحالی پر در آورده و در دادن پول به او درنگ نمی کنید !  اینها موضوعاتی هستند که عدهء زیادی از مردم با آنها درگیرند .

مطالبی در رابطه با نعل اسب توسط یکی از کاربران محترم ارسال گردیذه ، لطفاً ملاحظه فرمائید .  از وقت و حوصله ایکه این کار بر محترم بخرج دادند ، متشکریم .
 

 

... یاس ...

نعل اسب_خوش شانسی یا شقاوت و بدبختی؟؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحی

نوشتن این مطلب خیلی واسم سخته...

 تا جایی که وقتی داداشم ازم خواست واسش تعریف کنم نتونستم گفتم خودت بیا بخون.

نعل اسب...

خیلی از ما به نعل اسب و به اینکه که شانس میاره اعتقاد داریم.

میخوام قصه غم انگیز شانس آوردن نعل اسب رو واستون تعریف کنم.

باید های های به حال خودمون گریه کنیم که از چه چیزی چه چیز شوم و بدیمنی انتظار شانس داریم.

اگه از کسایی هستی که به شانس نعل اسب اعتقاد داره و شایدم یه نعل اسب داشته باشه. بعد خوندن این مطلب حاضر نخواهی بود یه لحظه حتی یه لحظه دیگه هم اون نماد شوم رو نگه داری!

البته اگه عاشق باشی...

داستان از یه جایی شروع میشه که هیچ کس فکرشو نمیکنه....

کربلا....

عاشورا...

امام حسین(علیه السلام)

میگم

من میگم

 و تو

به خاطر این ناآگاهی اشک بریز...

روز عاشورا وقتی همه یارای امام حسین(علیه السلام) شهید شدند...

نه بذار طولانی اش نکنم یه دفعه آخرشو بگم

امام حسین(علیه السلام) شهید شد

لشگریان برای غارت به طرف پیکر مطهر امام حسین(علیه السلام) هجوم آوردند

هرچی میتونستن برداشتند

به لباس کهنه و انگشت و انگشتری  رحم نکردند

در آخر عمربن سعد(لعنه الله علیه) دستور داد

گفتنش برام سخته ...

دستور داد که با اسب بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام بتازند...

با اسب...

کوفیان و شامیان  نفهم برای رضای خدا فرزند رسول خدارو به شهادت رسوندند و برای قرب خدا از هیچ توهینی فروگذار نکردتد.

جنگ تمام شد

دشمنان خدا به شهرهایشان باز گشتند...

منو ببخشید

دشمنان پسر رسول خدا نعل اسب هایی رو که به پیکر مطهر امام حسین(علیه السلام) تاخته بود رو درآورده و برای برکت و شانس و خوش یمنی به در خانه هاشان آویختند.

در آن شهر و دیار این یک سنت شد

این که از نعل اسب برای خوش شانسی استفاده بشه  ،

 و گذشت

 

تا اینکه این سنت شوم از طریق گسترش حکومت اسلامی به روم و یونان و اروپا و ... رفت و با گردشی دوباره به کشورهای اسلامی و ایران بازگشت.

باید شرمنده باشیم از این استفاده ناآگاهانه...

نعل اسب مایه سعادت و خوش شانسی یا شقاوت و بدبختی؟؟؟؟؟

 در آخر ازتون خواهش میکنم در انشار این مطلب از هیچ تلاشی فروگذار نکنید تا آگاه شوند همه ناآگاهان....

استغفرالله ربی و اتوب الیه

بعداً نوشتــــــ:

یکی از دوستان این پیام رو توی نظرات گذاشتند:

سلام

آنچه به ان اشاره کرده اید در کتب مختلفی نقل شده از جمله کتاب:

کامل البهائی فی السقیفه نوشته ی عماد الدین طبری جلد 2 ص 123 و کتاب التعجب من اغلاط العامه نوشته ی کراجکی ص 116 و 117

همینطور در کتاب «عزادار حقیقی» نوشته محمد شجاعی اشاره شده که ابوریحان بیرونی در کتاب خود مردم را از این کار نهی کرده، اما ظاهراً نگفته که در کدام کتاب ابوریحان بیرونی این مطلب آمده

بد نیست این را هم بدانیم که در تفسیر نمونه جلد 9 ص 253 که تفسیر آیه ی 107 و 108 سوره ی هود هست گفته که هنوز هستند افرادی که به خرافه ها معتقداند، و میگند که نعل اسب شانس میاره و عدد 13 نحس هست و پریدن از روی آتش موجب خوشبختی میشود و ... دقت کنیم گفته شده: "خرافه

برگرفته از وبلاگ یاس

 کلیب زیر حمل عکس امام حسین ( علیه السلام )  توسط مورچه ها  بعد از خراب شدن خانه ها را نشان می دهد .

 

 

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۲۵
تیر

 

 

وبسایت روستای الکران ، بر خود وظیفه می داند  ضمن عرض تسلئیت به بازماندگان خاندان همتی و اهالی محترم و شریف روستای لنگه بیز  ، برای این خاندان محترم صبر و بردباری و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات را آرزو نماید . ( لطفاً جهت مشاهده تصاویر و بقیه مطالب بر روی ادامه مطلب کلیک نمائید .)

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
۱۵
تیر

  عید سعید فطر را از طرف وبسایت و از طرف آقای حبیب قاسمی خدمت همشهریانم تبریک می گوئیم .

 

                                      عاریف  ا و لا نو ن  سؤ گلی جانانی  و طن دی

                              هم غیرتی ، هم ناموسی ، وجدانی  وطن دی

 

این تنها یکی از اشعاری هست که استاد حبیب قاسمی در آهنگ هایشان می خواند ،

همشهریان محترم ، صحبت از معرفی یک هنرمند نیست ، صحبت از یک خانواده هنرمند است ، صحبت از قدمت یک هنر اصیل و ریشه دار در این خانواده  است ، برای معرفی استاد حبیب قاسمی ، من با دو مشکل مواجه هستم .

1- برای معرفی ایشان حد اقل باید دو نسل قبل از ایشان معرفی شوند ، آقای حبیب قاسمی در واقع جزئی از یک کل می باشند ، پیشینه هنری این خاندان به حدود دو قرن پیش مربوط است ، آوازه هنری پدر و پدر بزرگ ایشان فراتر از منطقه ارشق می باشد .

2- معمولاً شعرا و هنر مندان دارای روحیه ای لطیف و ظریف می باشند ، نوشته های حقیر نیز معمولاً توأم با طنز و کنایه می باشد ، امیدوارم روحیه لطیف ایشان را نرنــــــــــــجانم .

 

                                        استاد حبیب قاسمی

      

                         سنه مشتاق ا و لا نلار  چوخ  و فا د ن دم ورار

                      امــــا

                      نفد ر ی مهربان اولسا منیم تک مهربان اولان یوخد و ر

                     محبت درسینده من هر ماجرادن آلمیشام اعـــــــــلاء

                     محبت مکتبینده  بنــنان آخر امتحان یــــــو خد و ر

              

حدود یکصد و اندی سال پیش جمعیت روستای الکران سال به سال در حال فزونی بوده و زمینهای زراعی موجود جوابگوی نیاز های معیشتی اهالی را نمی داده ، در نتیجه عده ای از اهالی تصمیم می گیرند به روستاهای پائین دست مهاجرت نمایند . روستاهایی مثل پیر علیلو ، بلوط کندی ، امیر کندی ، آقبلاق ، زرگر ، بنابر این تعداد قابل توجهی از اهالی روستاهای مذکور ، اصالتاً الکرانی هستند ، پدر بزرگ آقای حبیب قاسمی ( استاد بزرگ مرحوم صمید خان ) نیز به روستای بلوط کندی مهاجرت می نمایند ، سنگ بنای هنر موسیقی و آواز خانی در این خاندان به قبل از مرحوم صمید خان بر می گردد ، اما مرحوم صمید خان آن را به زیبایی هرچه تمام تر آموخته و اجرا می نموده ، مرحوم صمید خان از افتخارات منطقه بوده  بطوریکه آوازه او تا آنسوی مرز و باکو میرود  ، ایشان را در ردیف هنرمندانی همچون ابولفتح علی اف ، تیمور مصطفی اف  و علی بابا ممد اوا  میدانند البته هنرمندان باکویی در آن زمان آرزو داشتند همانند هنرمندان ایرانی بخوانند  و این هم نمونه ای از آن آرزو که توسط ابولغتح علی اف حدوداً 70 سال پیش سروده شده .

 

 

، چندی پیش سفری داشتم به دشت مغان و با پیر مرد 80-90 ساله ای هم صحبت بودم ، ایشان گفتند من بعضی از اهالی الکران را می شناسم ، پرسیدم مثلاً چه کسانی را  ؟  اولین شخصیکه نام برد مرحوم صمید خان بود ( پدر بزرگ آقای حبیب قاسمی ) .

بعد از مرحوم صمیذ خان ، فرزند او یعنی مرحوم حاج قلی خان نگذاشت ساز پدر در گوشه ای خاک بخورد ، او نیز از این ساز و هنر بخوبی صیانت و بهره برد ، او علاقه زیادی به الکران داشت ، بطوریکه من چشم باز کردم او را پیوسته در الکران می دیدم  و تا سالها نمیدانستم خانه او در بلوط کندی ( که آن زمان  بلو طی  می گفتند )  است  .

 

 

شاهدان عینی می گویند زمانیکه اهالی روستای الکران در تابستانها به ییلاق ( ارتفاعات آرالا قیا سی و خول، نزدیک پاسگاه فعلی ) می رفتند ، مرحوم حاج قلی خان نیز ساز خود را برداشته و جهت شاد نمودن و تنوع بخشی به اهالی به آنجا می رفته ، این اقدام ایشان ، نشان از عمق عشق و علاقه نسبت به هموطنان خود بوده . ( بنابر این آقای حبیب قاسمی برود خدا را شکر  کند  که ما اهالی الکران برای شاد کردن خودمان ، ایشان را تا آرالاقیاسی نمی کشانیم ) مرحوم حاج قلی خان علاوه بر شهرت هنری خود ، در تعصبش نسبت به اهالی و اراضی الکران نیز ، زبانزد بود ، بطوریکه هر کجا احساس می نمود تعرضی نسبت به اراضی و اهالی در جریان است ، سینه سپر نموده و در صف مقدم مدافعان قرار می گرفت .

و اما بعد از مرحوم حاج قلی خان ، یکی از فرزندان خوشرو و خوش چهره این خاندان یعنی آقای حبیب قاسمی علیرغم ناملایمات زمانه نگذاشت این هنر بدست فراموشی سپرده شود و اکنون صیانت و نگهداری از این هنر اصیل و مردمی آذربایجان ، بر عهده آقا حبیب است ،   بی شک راهی را که  استاد حبیب تاکنون طی نموده ، با توجه به شراط زمانه ، بسیار سخت تر از دوران پدر بزرگ و پدر خود بوده است ، با مثبت اندیشی و واقعیت نگری که حقیر در آقای قاسمی سراغ دارم، از صمیم قلب به ایشان تبریک گفته و برای ایشان و خانواده مخترمشان آرزوی سلامتی دارم .

                    

 

لازم به توضیح است ، شرح زحمات و آثار هنری این خاندان از عهده حقیر خارج است ، برای همین مختصر هم ، بدلیل ذیق وقت، هیچ هماهنگی نتوانستم با آقای حبیب قاسمی داشته باشم و از این بابت از ایشان پوزش خواسته و  حقیر در حد بضاعت ،  و مقدمه ای مختصر جهت آشنایی نسل جدید با این خاندان نوشتم ، انشاالله فرزندان و نوادگان محترم مرحوم  حاج قلی خان  همکاری نموده و در آینده حق مطلب را بیان نمائیم  .

 و اما همشهریان عزیز ،من خیلی صحبت کردم ، این بود تمام هنر من ! و حالا فقط به دو نمونه از هنر  آقای حبیب قاسمی گوش داده و خود قضاوت نمائید که آیا هنر من شما را برسر ذوق می آورد یا هنر ایشان ؟

                                                      

 

                           

 

  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی