الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

الکران (روستای مرزی علیکران)

____ پایگاه اطلاع رسانی روستای الکران _____ مدیران وب سایت : رحیم طالبی و رضا غریبی

با سلام

این وب سایت با همکاری رضا غریبی الکران فرزند حاج قلیچ خان غریبی و
رحیم طالبی الکران فرزند حاج ابوطالب ایجاد شده است.
این پایگاه اطلاع رسانی جهت درج اطلاعات روستای الکران و معرفی شخصیت ها و اهالی روستا ایجاد شده است.
از بزرگواران تقاضا داریم جهت اداره بهتر این وب سایت ما را یاری فرمایند.


رحیم طالبی فرزند حاج ابوطالب باز نشسته
rahimtalebi44@yahoo.com




رضا غریبی فرزند حاج قلیچ خان غریبی
دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس
علم اطلاعات و دانش شناسی
نویسنده و شاعر
reza.gharibi272@gmail.com

آخرین نظرات
  • ۳۰ دی ۹۹، ۱۸:۲۰ - یاسر صدری
    عالی

از دو کوهه تا الکران

يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

 

                       

 

سلام

همشهریان محترم و کاربران گرامی

 اینجانب  همواره سعی نمود ام در کنار پرداختن به حل مشکلات  ، از هر فرصتی  و از هر عکسی استفاده  نموده و  حد اقل خنده را بر لبان شما بیاورم ، اما  در مطلب قبلی و این مطلب پوزش من را بپذیرید ،  روح مطلب اینچنین است ، بنابر این اگر شما هم مثل من آدم احساسی هستید بی خیال این مطلب شده و بر روی ادامه مطلب کلیک نکنید .

 

همشهریان محترم ، این روزها مصادف است با سی امین سالگرد یکی از فرزندان روستای الکران بنام شهید سعید طالبی، این شهید و خیلی از جوانان دهه 60 نامشان با نام پادگان دو کوهه عجین شده است ، یعنی پدر و مادر شهیدی نیست که نام پادگان دوکوهه را نشنیده باشد و یا به آنجا نرفته باشد

 

                                             نفر وسط شهید سعید طالبی

      جوانان دهه شصت ، آنان که عزت و شرف را برای ما به ارمغان آوردند

 

 حقبر نیز چندین مرتبه به آنجا رفته ام ، پادگانی است در نزدیکی شهر اندیمشک ،از این پادگان مفسران جنگ با عنوان میعادگاه عشق نام می برند ، یکی از فرماندهان جنگ در کتاب خاطرات خود می نویسد ، دو شب قبل از یکی از عملیاتها برای سرکشی به رزمندگان عمل کننده به پادگان دو کوهه رفتیم ، از 100 اطاقیکه بازدید کردیم در 98 اطاق رزمندگان به خواندن زیارت عاشورا و راز و نیاز با خدای خود مشغول بودند . شهید سعید طالبی نیز در چهار سال و شش ماه حضور خود در جبهه مرتب به این پادگان رفت و آمد داشت تا جائیکه انجا را خانه دوم خود می دانست ، آخرین باری که  او را دیدم جلوی درب همین پادگان بود ، مدتی بود از او بی خبر بودیم ، پدرم گفت بروم پیشش و من نیز رفتم ، یکروز مهمان او بودم ، موقع خداحافظی او مرا تا درب پادگان همراهی نمود .

 

 

از ساختمان چند طیقه ایکه در پشت سر ایشان قرار دارد تا همین جا که ایشان ایستاده قدم زنان  باهم گفتگو می کردیم ، جنس صحبتهای او از جنس دیگری بود ، و من در دلم به این نتیجه رسیدم که دیگر او را نخواهم دید ، او از من خداحافظی نموده و رفت و من ایستاده بودم درست در همین جا که او ایستاده و با چشمان اشگ آلود به او نگاه می کردم ، یه حرفهایی که او زده بود فکر می کردم  به دیگر رزمندگانیکه در حال ورود به پادگان بودند و چهره های نورانی داشتند، خیره شده بودم ، آنان در عالمی بودند و من در عالم دیگر ، آنان خود را برای رسیدن به معبود آماده می نمودند و من بی خبر از این معبود .

 

               این جان عار یت که به حافظ سپرد دوست  

             روزی رسد که، رخش ببینم و تسلیم وی کنم

 

آنان رخ یار را دیده بودند و در حال تسلیم امانت بودند و من عاجز از درک این بصیرت .

ایکاش راهی را که آنان رفتند من نیز رفته بودم ، شاید سزای اعمال من و خیلی های دیگر این بود که بمانیم و چنین زمانهء نه چندان مطلوب را ببینیم و .... .

 

و اما همشهریان عریر ، آنچه که تا بحال گفتم مقدمه بود ، به دنبالهء مطلب گوش کنید .

تصویر زیر را همه شما بهتر از من می شناسید ، ایشان آخرین بازمانده از برادران غریبی هستند ، خداوند او را محفوظ دارد ، او همهء برادران خود را از دست داده است ، مرحومین حاج بیوک خان ، مشهدی بالاخان ، حاج قلیچ خان ، حاج آتا خان  و حاج میرزا محمد غریبی، پنج برادری بودند که حاج آزاد خان را تنها گذاشته اند ، درست است که ایشان فرزندان و برادرزاده های شایسته ای دارند  اما آیا اینها می تواند جای برادر را بگیرد ؟

 

                          

                                  حاج آزاد خان غریبی الکران ، متولد 1316

 

 چند وقت پبش در مجلسی در کنار ایشان نشسته بودم ، از ایشان  پرسیدم  حاج عمی نچه مدت دور الکرانا گتمئیب سن ؟  ایشان مکثی نمودند و چون مکث ایشان کمی طولانی شد ، من فکر کردم ایشان الکران را دوست ندارد و من سؤالم بی جا بوده ! اما ایشان صحبت خود را اینگونه ادامه دادند ، سؤال خوبی پرسیدی رحیم آقا ، خیلی وقت بود به الکران نرفته بودم تا اینکه پیارسال رفتم و همین که بر بالای جلوگیر رسیدم ، احساس دیگری به من دست داد و نتوانستم داخل روستا بروم  و از همانجا مسیر خود را کج نموده وبه سمت پائین ( سیرکه سیران ) راه افتادم ، کمی که از جاده فاصله گرفتم ، نشستم و به کوهها و دره ها و تپه ها و خود روستا نگاه می کردم و گریه می کردم ،  بیش از دو ساعت در تنهایی خودم می گریستم !

همشهریان محترم ، حاج آقا  آزاد خان به غیر از دوران نوجوانی ، همه عمر خود را در روستای زرگر سکونت داشته است ،  چرا برای خالی کردن عقده های دل خود  الکران را انتخاب نموده ؟ چــــــــــرا ؟

 

                     

 این کلیپ را با چه زحمتی برای آتش نشانان تهیه نموده بودم ، که در آخرین لحظه از قرار دادن آن در سایت منصرف شدم ، از فردای آن روز صدا وسیما مکررآ آن را برای آتش نشانان پخش کرد .

 

  • ۹۵/۱۱/۲۴
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی

نظرات  (۶)

  • سینا طالبی
  • سلام و صلوات خدا به روح پر فتوح تمامی شهیدان بویژه عموی خودم  که افسوس او را ندیدم .
  • نویسندگان ــــــــ رحیم طالبــی ــــــــــ رضا غــریبـی
  • منزلت  شهید از دیدگاه قرآن و پیامبر اسلام (ص)

    شهادت در راه خدا برترین مرگ است
    و شهید در مقایسه با دیگران برترین جایگاه و بالاترین منزلت را نزد پروردگار دارد. خداوند متعال در قرآن کریم، منزلت شهید را این گونه توصیف می‌کند: «... ولاتَحْسَبَنَّ الذّینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أمواتاً بَل أَحیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یرْزَقُونَ؛
    و کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندارید؛ بلکه اینان زنده و نزد پروردگارشان متنعم‌اند».
    پیامبر اعظم صلّی اللَّه علیه و آله می‌فرماید: «برتر از هر نیکی‌ای نیکی‌ای دیگر وجود دارد تا آنکه آدمی در راه خدا کشته می‌شود، که بالاتر از آن نیکی‌ای وجود ندارد»
    و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «خداوند با ریخته شدن اولین قطره خون شهید تمامی گناهان او را می‌آمرزد».
    و نیز از آن گرامی نقل شده است که «هیچ قطره‌ای نزد خداوند محبوب‌تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می‌شود نیست».

    یاد و خاطرش شهید سعید طالبی گرامی .
    پاسخ:
    سلام و درود بر آقای رضا غریبی ، فرزند مرحوم حاج قلیچ خان
    که علیرغم مشغله فراوان ، یکبار دیگر مقام شهداء را از دیدگاه قرآن کریم و نبی مکرم اسلام ، یاد آوری نمودند .
    برای این عزیز که اوقات شریف خود را در راه بسط و اعتلاء فرهنگ اسلامی صرف می نمایند آرزوی موفقیت داریم .
  • شاهی الکران - ابراهیم
  • جایگاه شهید و شهادت در قرآن

    شهادت‌، فنا شدن‌ انسان‌ برای‌ نیل‌ به‌ سرچشمه‌ نور و نزدیک‌ شدن‌ به‌ هستی‌ مطلق ‌است ‌. عشق‌ و علاقه‌ به‌ وصال‌ محبوب‌و معشوق، طبیعت‌ هر موجودی‌ است ‌. و همین‌ عشق‌است‌ که‌ سبب‌ حرکت‌ و جنبش‌ است ‌. شهید کسی‌ است‌ که‌ در پرتو   تجلیات‌ حق‌،از خود بی خود گشته‌ و با انتخاب‌ شهادت‌ به‌ زیباترین‌ شکل‌ در جـوار محبوب‌ قرار می گیرد.

    بسم الله الرحمن الرحیم

    «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموت بل احیاء ولکن لا تشعرون»سوره بقره، آیه 154

    کسی را که در راه خدا کشته شد، مرده نپندارید، بلکه او زنده جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت.

    یادش و خاطرش گرامی باد.



    پاسخ:
    سلام آقای شاهی
    خیلی وقت است خدمت نمی رسیم
        
           وه چه خوب آمدی صفا کردی                 چه عجب شد که یاد ما کردی


         
  • اکبر غریبی
  • سلام 

    گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه …

    نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم.
    ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده …

    .

    پاسخ:
    علیکم السلام آقای غریبی

     جمله آخر جالب است .
  • بانوی الکرانی
  • نگاشته های شهید آوینی....

    جا دارد که دوکوهه مزار عشاق باشد، زیارتگاه عشاقی که از قافله شهداء جا مانده اند. ای قدمگاه بسیجی ها، ای قدمگاه عاشق ترین عاشقان، تو خوب می دانی که چه سایه بلندی را از کف داده ای. 
    بوسه های تو بر قدم هایی می نشسته است که استوارتر از عزم آنان را زمین به یاد ندارد. 
    یادهایت را در خود تجدید کن تا آنجا که اگر هزارها سال نیز از این روزها بگذرد تو را با این نام بشناسند که قدمگاه بسیجیان بوده ای، 
    ای دوکوهه، تو را به خدا چه عهدی بود که از این کرامت برخوردار شدی و خاک زمین تو سجده گاه یاران خمینی شد؟  و حال چه می‌کنی، در فراق پیشانی‌هایشان که سبب متصل ارض و سما بود، و آن نجواهای عاشقانه؟
    دوکوهه، تو یک پادگان نیستی، تو قطعه‌ای از خاک کربلایی، چرا که یاران عاشورایی سیدالشهدا را به قافله‌ی او رسانده‌ای. دوکوهه، در باطنِ تو هنوز راز این روزهای سپری‌شده باقی است، می‌دانم، اما دیگر خاک تو قدمگاه این کربلاییان آخرالزمان نیست. بعضی‌ها ما را سرزنش می‌کنند که چرا دم از کربلا می‌زنید و از عاشورا. آنها نمی‌دانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد، یک افق است، یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده‌ایم؛ نه یک بار و نه دو بار، به تعداد شهدایمان.

    پاسخ:
     سر کار خانم ، نوشته های سر کار  در ذهن ما ، برنامهء روایت فتح و گویندگی و صحبتهای ژرف و تآثیر گذار شهید آوینی در مورد حالات و روحیات رزمندگان با آن لحن و صوت صدای مخصوصشان و همچنین پادگان مقدس دو کوهه را تداعی نمود .

     وچه  تعبیر زیبایی از جانب مقام معظم رهبری به این شهید والا مقام .


                                                            شهید اهل قلم ، سید شهیدان

     
  • ایرج کوهی طاقچه داش
  •    «شهید، زیباترین زخم بر پیکر هستی و «شهادت» زیباترین غزلی است که از لبهای سرخ حقیقت می‌تراود. شهادت بیداری را معنا می‌کند و بینایی را شفاف می‌سازد.
        شهادت مشعلی است که خداوند در جان برگزیدگانش برمی‌افروزد، تا تاریکی از شانه‌های زندگی بگریزد.
        شهید چشمه آتشی است که خرمن ظلم را می‌سوزاند و آب روانی است که بر کویر تشنه عدالت جاری می‌شود. 
    (یادوخاطرتمام شهیدان بخصوص شهید سعیدطالبی گرامی)

    پاسخ:
    چه تعابیر قشنگی ، وقتی با خودم فکر میکنم می بینم از اول انقلاب تا کنون خون هر کدام از این شهیدانیکه در پشت جبهه ، در ترور ها ، در انفجار ها و... ریخته شده ، به اندازه یک فرمانده قوی تآثیر گذلر بوده ، نمونه اش شهداء آتش نشان . بعد از این اتفاق ( ساختمان پلاسکو )  روحیه ء فداکاری ، ایثار ، از خود گدشتگی ، از همه بالاتر وحدت که داشت کم رنگ می شد ، مجددآ در جامعه زنده شدند ،
     یکی از اهالی میدان خراسان تهران ( می دانید که محله های خراسان ، تیر دوقلو ، بی سیم ، نیروی هوایی ، عارف ، ژاله ، از محله های قدیمی تهران می باشند  که در اعیاد و مراسمات مذهبی سنگ تمام می گذارند ) پاساژ نوساز خود را به مدت یکسال و بطور رایگان در اختیار کسبهء پلاسکو قرار داد ، خبرنگاران هرچه تلاش نمودند با او مصاحبه و تصویر او را نشان دهند ، اجازه نداد ، سر انجام حاضر شد فقط صدای او را پخش کنند ، وقتی از او انگیزه این تصمیم را پرسدند  او گفت اینها همه نتیجه ریخته شدن خون شهداء آتش نشان است ، و او ادامه داد ، وقتی خون شهیدی ریخته می شود با خودش خیلی دگر گونی بوجود می آورد .
    ببخشید طولانی شد ، تعابیری که جناب آقای کوهی بکار بردند ، اظهار نظری که دیگر بزرگواران فرمودند ، حیفم می آید از کنار چنین اظهاراتی ( نه بخاطر این شهید و این مطلب ، بلکه کلاً ) با بی تفاوتی عبور نمایم .هر چند پاسخهای  ابتدایی گونهء اینجانب در شآن اظهاررات ارزشمند شما بزرگواران تاکنون نبوده و نخواهد بود .
                          از  دست  و  زبان  که  بر آید                  کز عهدهء شکرش به در آید
                         بنده همان به که ز تقصیر خویش             عذر  به درگاه  شما  بزرگواران آورده و برای افکار و انذیشه های زیبای شما ، از درگاه خداوند فزونی زیبایی بطلبم .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی